نوشته شده توسط : مریم هاشمی
 

اگر می‌خواهید تفکر مثبت داشته باشید ابتدا می‌بایستی درک و دریافت واقعی از جهان داشته باشید. زیرا تفکر مثبت، بدون واقع‌بینی، شما را به توهم و رفتار غیرمنطقی می‌کشاند! البته همه ما دریافت‌هایی از واقعیت داریم اما مهم است این ادراک و باورهایی که از واقعیت داریم بر اساس شواهد عینی و دلایل منطقی شکل گرفته باشند نه بر اساس توهم و آرزو... پس در واقع مهم این است؛
 

واقعیت از نظر و دیدگاه من چیست؟


رفتار ما تحت تاثیر نگرش‌ها و باورهایی است که نسبت به خودمان، دیگران و جهان داریم. در واقع ما طبق طرحواره‌های خود رفتار می‌کنیم. طرحواره‌هایی که از دریچه آنها جهان را می‌بینیم؛ رویدادها را تفسیر می‌کنیم؛ به چیزهای خاصی توجه می‌کنیم و انتظاراتی داریم. پس برای درک رفتار افراد باید ببینیم چه معنا و برداشتی نسبت به واقعیت‌ها دارند.

ادراک و‌ باورهای ما ممکن است تحت تاثیر هیجانات و نیازهای ما باشند. مثلا زنی که سخت به دنبال توجه و محبت است؛ حتی رفتار توهین آمیز از مرد را عشق تقسیر می‌کند! وقتی که نیازها و هیجانات ما در غلیان هستند و یا در مورد چیزی اطلاعات مبهم داریم؛ امکان به وجود آمدن باورهای خرافی و غیرواقعی نیز در ما بیشتر می‌شود! پس بسیاری از باورهایی که ما در این شرایط، بر می‌گزینیم و با واقعیت فاصله دارند؛ ممکن است ناشی از وسواس‌ها، ترس‌ها، اضطراب‌ها، افسردگی‌ها و یا توهم‌ها و ابهام‌ها باشند.

هر چه ما جهان را همانگونه که هست درک کنیم و باورهای خود را بر اساس آن تنظیم کنیم؛ احتمال رفتارهای عقلانی و مثبت واقع بینانه‌ی ما بیشتر خواهد شد. اگر چه گاهی شدت نیازها و هیجانات ما بالاست که باعث می‌شود واقعیت برای ما وارونه جلوه داده شود اما اگر ما با استفاده از روشهای منطقی و علمی، برداشت و درک خود را بسنجیم تا اندازه زیادی به ادراک واقع بینانه‌تری می‌رسیم.منبع

 


:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

نکاتی کلیدی از طرحواره‌ها یا تله‌ها

 

طرحواره ناسازگار


۱- طرحواره ناسازگار یا اصطلاحاً تله، الگوی فکری، شناختی و هیجانی عمیق، ناکارآمد و آسیب‌رسان است که در اثر تجربه‌‌های ناگوار ما در کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرد و در باورهای ما نسبت به خودمان و دیگران نقش می‌بندد. دنیایی برای ما از کودکی ساخته می‌شود که دیگر هر چیزی بیرون از آن را نمی‌توانیم ببینیم! اتفاقاتی نیز که در زندگی برای ما رخ می‌دهند و روابطی که داریم؛ تله‌های ما را هر چه بیشتر تقویت می‌کنند زیرا ما توسط باورهایی که داریم یا آنها را به وجود آورده‌ایم یا در جهت تایید تله‌های خود، آنها را معنا کرده‌ایم! پس تله‌های ما همچنان تقویت و تکرار می‌شوند

 

خاطره بدی از کودکی


۲- اکثر تله‌ها تحت تاثیر حوادث ناگوار، بدرفتاری والدین، آسیبها و تجربه‌های منفی به وجود آمده‌اند اما به این معنی نیست که شما چون خاطره بدی از کودکی ندارید حتما مصون از تله‌ها بوده‌اید! چون اولا ممکن است خاطرات منفی اصلا یادتان نیاید چون آنها را به دلیل رنجشان به پستوی ضمیرتان رانده‌اید دوما تله‌هایی مثل تله وابستگی یا تله استحقاق هستند که اتفاقا در اثر وابستگی و حمایت شدید والدین یا ارضای بی‌اندازه نیازها توسط آنها رخ می‌دهند و شما اکنون یا متوجه آن نیستید یا آن را خوب تفسیر می‌کنید! سرشت هیجانی و خلق و خوی شما و محیط رشدتان نیز در شکل‌گیری تله‌ها تاثیر دارند

 

اتقاقات


۳- اگر چه تله‌ها به ما رنج می‌دهند اما تجربه آشناتری برای ما هستند و با آنها راحتیم پس آنها را ناآگاهانه تکرار می‌کنیم. مثلا ارتباط برقرار کردن با آدمهایی که بنده اصطلاحاً می‌گویم نماینده تله‌های ما هستند! یا رفتن به سمت اتقاقاتی که با تله‌های ما هماهنگی دارند! یا داشتن باورها و قضاوتهای غلطی که درستی تله‌های ما را تایید می‌کنند و باعث می‌شوند ما تله‌های خود را حقیقت مطلق بدانیم! پس ما همچنان دنیای کودکی خود را درون تله‌ها تکرار می‌کنیم‌.

هیجانات منفی


۴-وقتی تجاربی که اکنون داریم مشابه تجارب ناگوار کودکی ما باشند تله‌های ما فعال می‌شوند! در وقت فعالسازی ما دچار هیجانات منفی مثل ترس و اضطراب، سوگ و افسردگی و شرم یا خشم و... می‌شویم! وقتی می‌گوییم شخصی تله خاصی دارد به این معنی نیست تله او همیشه فعال است! پس لازم است هیجانات و واکنشهای فرد در روابط و اتفاقات‌ گذشته بررسی شود. هر کسی برای کاستن از رنج فعال شدن تله‌ها، ناآگاهانه دست به واکنشهایی می‌زند که اتفاقا تله‌ها را متوقف نمی‌‌کنند بلکه تکرار می‌کنند!

وقتی تله هارو مرور میکردم میدیدم تله رهاشدگی یا نقص و شرم اصل اپررنگ نیستن یا خیلی ازمشکلاتی که عنوان میشد یادرمن سالهاحل شده بود یا اصلانبود. مثلا در مورد نقص و شرم که میگه ازارتباط سربازمیزنن این افرادکه من میدیدم رابطه خوبی با جنس مخالف دارم اما با رعایت خط قرمزهام و یا اینکه از هم صحبتی یا ارتباط باجنس مخالف نمیترسم یاکمبود نمیبینم

:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

نکاتی کلیدی از طرحواره‌ها یا تله‌ها

 

طرحواره ناسازگار


۱- طرحواره ناسازگار یا اصطلاحاً تله، الگوی فکری، شناختی و هیجانی عمیق، ناکارآمد و آسیب‌رسان است که در اثر تجربه‌‌های ناگوار ما در کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرد و در باورهای ما نسبت به خودمان و دیگران نقش می‌بندد. دنیایی برای ما از کودکی ساخته می‌شود که دیگر هر چیزی بیرون از آن را نمی‌توانیم ببینیم! اتفاقاتی نیز که در زندگی برای ما رخ می‌دهند و روابطی که داریم؛ تله‌های ما را هر چه بیشتر تقویت می‌کنند زیرا ما توسط باورهایی که داریم یا آنها را به وجود آورده‌ایم یا در جهت تایید تله‌های خود، آنها را معنا کرده‌ایم! پس تله‌های ما همچنان تقویت و تکرار می‌شوند

 

خاطره بدی از کودکی


۲- اکثر تله‌ها تحت تاثیر حوادث ناگوار، بدرفتاری والدین، آسیبها و تجربه‌های منفی به وجود آمده‌اند اما به این معنی نیست که شما چون خاطره بدی از کودکی ندارید حتما مصون از تله‌ها بوده‌اید! چون اولا ممکن است خاطرات منفی اصلا یادتان نیاید چون آنها را به دلیل رنجشان به پستوی ضمیرتان رانده‌اید دوما تله‌هایی مثل تله وابستگی یا تله استحقاق هستند که اتفاقا در اثر وابستگی و حمایت شدید والدین یا ارضای بی‌اندازه نیازها توسط آنها رخ می‌دهند و شما اکنون یا متوجه آن نیستید یا آن را خوب تفسیر می‌کنید! سرشت هیجانی و خلق و خوی شما و محیط رشدتان نیز در شکل‌گیری تله‌ها تاثیر دارند

 

اتقاقات


۳- اگر چه تله‌ها به ما رنج می‌دهند اما تجربه آشناتری برای ما هستند و با آنها راحتیم پس آنها را ناآگاهانه تکرار می‌کنیم. مثلا ارتباط برقرار کردن با آدمهایی که بنده اصطلاحاً می‌گویم نماینده تله‌های ما هستند! یا رفتن به سمت اتقاقاتی که با تله‌های ما هماهنگی دارند! یا داشتن باورها و قضاوتهای غلطی که درستی تله‌های ما را تایید می‌کنند و باعث می‌شوند ما تله‌های خود را حقیقت مطلق بدانیم! پس ما همچنان دنیای کودکی خود را درون تله‌ها تکرار می‌کنیم‌.

هیجانات منفی


۴-وقتی تجاربی که اکنون داریم مشابه تجارب ناگوار کودکی ما باشند تله‌های ما فعال می‌شوند! در وقت فعالسازی ما دچار هیجانات منفی مثل ترس و اضطراب، سوگ و افسردگی و شرم یا خشم و... می‌شویم! وقتی می‌گوییم شخصی تله خاصی دارد به این معنی نیست تله او همیشه فعال است! پس لازم است هیجانات و واکنشهای فرد در روابط و اتفاقات‌ گذشته بررسی شود. هر کسی برای کاستن از رنج فعال شدن تله‌ها، ناآگاهانه دست به واکنشهایی می‌زند که اتفاقا تله‌ها را متوقف نمی‌‌کنند بلکه تکرار می‌کنند!

وقتی تله هارو مرور میکردم میدیدم تله رهاشدگی یا نقص و شرم اصل اپررنگ نیستن یا خیلی ازمشکلاتی که عنوان میشد یادرمن سالهاحل شده بود یا اصلانبود. مثلا در مورد نقص و شرم که میگه ازارتباط سربازمیزنن این افرادکه من میدیدم رابطه خوبی با جنس مخالف دارم اما با رعایت خط قرمزهام و یا اینکه از هم صحبتی یا ارتباط باجنس مخالف نمیترسم یاکمبود نمیبینم

:: بازدید از این مطلب : 420
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی


تا زمانی که این فکر و باور شماست که من کاملاً تحت کنترل اتفاقات گذشته هستم؛ تله‌های شما بهبود یا تغییر پیدا نمی‌کنند! باورهایی که در کودکی به شما تحمیل یا تلقین شده‌اند با اعمال و افکار، تصمیمات و انتخاب‌های شما تقویت شده‌اند! شما در کنارشان احساس امنیت کاذب می‌کنید و اصلا دنیای بدون آنها را باور ندارید!

پس این توقع که شما به سادگی بتوانید از آنها دست بکشید شاید توقعی منطقی نباشد اما همین که متوجه آنها شوید و آنها را زیر سوال ببرید؛ تا اندازه زیادی به این کمک می‌کند که این افکار از حالت عادت و ناخودآگاه بیرون بیایند و بهتر توسط شما مشاهده یا کنترل شوند.

بنابراین هر چند شما در گذشته و کودکی در شروع تله‌ها، هیچ نقشی نداشته باشید؛ اما نقش شما در تکرار تله‌ها و مشکلات ناشی از آنها، بسیار اساسی و تعیین کننده است. این درست است که در زندگی شغلی و خانوادگی شما افرادی نیز پیدا می‌شوند که آب به آسیاب تله‌‌های شما ریخته و می‌ریزند اما اینها از آسمان برای شما نازل نشده‌اند بلکه حداقل تعدادی از آنها را شما بطور مستقیم یا غیرمستقیم، بخاطر اثر تله‌ها، به زندگی خود دعوت کرده‌اید! اگر هم به اقتضای زمان و شرایط، در کنار شما قرار گرفته‌اند شما با نوع افکار و رفتارتان باعث شده‌اید که موافق تله‌های شما عمل کنند!

 

خود سالم و خود ناسالم

قبول این میزان از مسئولیت برای تغییر تله‌ها لازم است؛ اگر چه برای آنهایی که ابتدای مسیر تغییر قرار دارند بسیار رنج آور است! پس درک می‌کنم که پذیرش آن سخت باشد اما در نهایت، در مسیر تغییر، باید به این نتیجه برسید که من با هر چه گذشته و بر من گذشته است کنار می‌آیم و آن را می‌پذیرم. شما نمی‌توانید با بخشی از گذشته که در ذهن و زندگی شماست و بخشی از شخصیت خود که با شماست؛ سر جنگ داشته و بعد انتظار داشته باشید به صلح و سازگاری با خود برسید!

پس بین خود سالم و خود ناسالم که مبتلا به تله‌ها شده است ارتباط برقرار کنید و با او حرف بزنید. دلایلش را زیر سوال ببرید و دلایل مخالفت با او را بیان کنید. مانند نفری که دارد از بیرون با او صحبت می‌کند. سعی کنید در جهت خلاف حرفهای او شواهد و مدارکی پیدا کنید. مثلا اگر تله شما می‌گوید هیچکس شما را دوست ندارد یا در همه کارها شکست می‌خوری! شما شواهد خلاف آن را پیدا کنید. این روش باعث می‌شود که ابتدا تله‌هایی که مثل هویت جداناشدنی باور کرده‌اید را از خود جدا بدانید و سپس دلایل مخالف آنها را جستجو کنید. منبع

 



:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

هر مشکلی که در بخش‌های فردی، ارتباطی و شغلی برای شما پیش می‌آید ناشی از تله‌ها نیست مگر اینکه برگرفته از الگوهای رفتاری تکرار شونده، عمیق و پایدار درونی باشد و به شما هیجانات منفی شدید بدهد! مثلا همیشه از کار اخراج می‌شوید یا با افراد ناسالم و غیرمتعهد دوست شده یا ازدواج می‌کنید! همیشه تحت تحقیر، ظلم و ‌آسیب قرار می‌گیرید بدون اینکه عملاً خود را از آن رها کنید! یا اینکه همیشه دلبسته افرادی می‌شوید که شما را کنترل و وابسته می‌کنند یا به شما خیانت می‌کنند یا شما را در تنهایی و بی‌خبری می‌گذارند!

یا اینکه شدیداً ترس از دست دادن، ترس، بیماری و شکست دارید. از انتقاد، شدیداً ناراحت می‌شوید و خودتان را عمیقأ آدم بی‌ارزش و پر از نقص می‌دانید! یا اینکه گرفتار اعتیاد به مواد مخدر، الکل و اعتیاد به روابط جنسی و... هستید! با واقع‌بینی و رفتار مسئولانه مشکل دارید! احساسات بد و رنج‌های خود را سرکوب یا فراموش می‌کنید! یا اینکه از همه توقعات خارج از حد دارید! انتظار دارید همه در خدمت شما باشند و عقاید مطلق و انعطاف ناپذیری در مورد آدمها، دیگران و دنیا دارید که زیاد باعث دردسرتان می‌شود! با پذیرش تفاوتها و سازگاری با آدمها و شرایط مختلف، مشکل دارید! زیاد رفتار غیرقابل پیش‌بینی دارید و نمی‌توانید هیجانات خود را عاقلانه ابراز یا مدیریت کنید.
 

مثال‌ها و نمونه‌ها


مثال‌ها و نمونه‌ها زیاد است. طبق الگویی که گفتم مشکلات ناشی از تله‌ها را شناسایی کنید اما اگر باز خودتان به تنهایی نتوانستید؛ به یک طرحواره درمانگر حاذق مراجعه کنید چون این بخش، که کدام یک از مشکلات فعلی‌تان، با تله‌ها نسبت دارد؛ بسیار مهم است. بعد که متوجه شدید این مشکل یا مشکلات شما طبق یک الگوی تکرار شونده، عمیق و پایدار ادامه دارد؛ حالا وقت آن است که آثار و عوارض آن را در خودتان پیدا کنید و همچنین نقش خود را در تکرار و تداوم آن مشکلات پیدا کنید و یا بنویسید. این بخش، بسیار مهم است و نیاز به خودکاوی، خودآگاهی و خودکنترلی دارد.

اما مشکل وقتی بیشتر می‌شود که شما دنبال علت این مشکلات در بیرون از خود باشید مثلا همیشه به شما خیانت می‌کنند و روابط ناسالمی دارید اما می‌گویید علت این بوده‌ که کسی من را دوست ندارد‌ یا باید آنها را وابسته کنم اگر هم می‌گویید مشکل از من است می‌خواهید بگویید من همینم که هستم و خوب نمی‌شوم و همه با من مشکل دارند پس افسرده و بیمار می‌شوید و احساس بدبختی و درماندگی می‌کنید. تشخیص درست مشکل و علت آن، بخش مهمی از خود راه‌حل مشکل است.

 

تفسیر اتفاقات


ما اکنون بزرگسال هستیم و می‌توانیم اتفاقات را به گونه‌ای تفسیر کنیم که به ما آسیب کمتری برسد. مثلا اگر از والدین خود بی‌توجهی ببینیم می‌توانیم توقع خود را از پدر و مادری که ظرفیت دانایی و مهربانی آنها را می‌شناسیم کمتر کنیم. اما اگر ما در کودکی هم دچار این بی‌توجهی و بی‌مهری شده باشیم چون توانایی تعقل و تفکر بالغانه امروز را نداشته‌ایم تفسیر کرده‌ایم که حتما ما آدمهای بد‌ و نالایقی هستیم! به همراه این تفسیرهای غلط، حتما هیجانات منفی هم وجود دارد و اینها اینقدر از کودکی تکرار می‌شوند که تبدیل به الگوهای ذهنی و باورهایی محکم می‌شوند. باورهایی که توسط آنها خودمان را تعریف می‌کنیم؛ به دنیا نگاه و با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم

به این الگوهای هیجانی و شناختی که از دوران کودکی و رشد، در ذهن و باور ما شکل گرفته و به ما آسیب می‌رسانند؛ طرحواره یا اصطلاحاً تله می‌گویند. این تله‌ها خصوصیات عمومی مشترکی دارند و با روشهایی تقریبا مشابه تکرار می‌شوند. در ضمن هیجانات خاصی مثل ترس و اضطراب، خشم و ناراحتی، ناامیدی و افسردگی، حقارت و خجالت و... نیز به همراه دارند. اما هر چه هستند چون از کودکی برای ما آشنا هستند؛ ناخودآگاه می‌خواهیم آنها را همچنان تکرار کنیم. مخصوصا زمانهایی که در روابط پر تنش عاطفی قرار داریم یا اتفاق ناگواری برای ما رخ داده یا در یک موقعیت و چالش هیجانی هستیم

تله‌ها، آدمها و اتفاقات مشابه را به سوی شما می‌کشاند؛ در واقع شما بسوی آنها می‌روید! آدمها و اتفاقاتی که اتقاقا نماینده تله‌های شما هستند و باعث می‌شوند تله‌های شما تکرار شوند! گاهی هم شما با رفتارهایی در جهت تایید و تکرار تله‌ها، عمل می‌کنید! مثلا وقتی دچار تله_رهاشدگی هستید باور ندارید که می‌توانید روابط امن و باثباتی داشته باشید و فکر می‌کنید نهایتا طرد می‌شوید! پس یا وارد روابط بی‌ثباتی می‌شوید مثلا وارد ارتباط با فردی می‌شوید که هر روز به شما خیانت می‌کند یا به شما محبت نمی‌کند یا همیشه افراد متاهل را که نمی‌توانند با شما ازدواج کنند را انتخاب می‌کنید یا برعکس رابطه پایدار خود را با این فکر که حتما من را ترک می‌کند یا به من خیانت می‌کند خراب می‌کنید!

پس هم آگاهی از وجود تله‌ها مهم است و هم اینکه بدانم آنها چگونه در کودکی توسط والدین یا شرایطی که داشته‌ام شکل گرفته‌اند و چگونه من تا اکنون با روابط و رفتارم آنها را تکرار کرده‌ام. این آگاهی باعث می‌شود افکار و رفتارم در جهت تغییر و توقف تله باشد؛ نه در جهت تایید و تداوم آن. منبع



:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی


 نقص/ شرم:

 
اگر در کودکی بخاطر نقصها و اشتباهاتی که داشته‌اید مورد سرزنش و تحقیر قرار گرفته‌اید اکنون شما حس بد بودن و بی‌ارزشی دارید و فکر می‌کنید ارزشمند و شایسته نیستید که دوست داشته شوید! شما از قبول عشق و محبت دیگران سرباز می‌زنید و از تعریف و تحسین دیگران حس بدی پیدا می‌کنید. فکر می‌کنید حتما می‌خواهند از شما سوءاستفاده کنند یا آنها دارند در مورد شما اغراق می‌کنند. در واقع شما انتظار ندارید که دیگران شما را به حساب بیاورند چون احساس می‌کنید از ارزش چندانی برخوردار نیستید!


 شکست:

 
 
اگر در این تله گرفتار شده باشید قبل از اینکه هر تلاشی انجام دهید؛ خود را شکست خورده و بازنده می‌دانید! ممکن است در کودکی شما را احمق، بازنده و بی استعداد خطاب کرده باشند و این حس در شما به وجود آمده باشد که شما برای رسیدن به موفقیتها به اندازه کافی توانایی و اعتماد بنفس ندارید. شما موفقتیهای خود را اصلا نمی‌بینید و چشم شما فقط شکسستها را می‌بیند و آنها را بزرگ از آنچه هست نشان می‌دهد.



 اطاعت:

 
 

وقتی در این تله هستید نیازهای خود را ابراز نمی‌کنید و آنها را فدای نیازهای دیگران می‌کنید چون اگر نیازهای خود را در اولویت قرار دهید احساس گناه می‌کنید یا از برخورد دیگران می‌ترسید و یا نمی‌خواهید آنها را ناراحت کنید. اگر در کودکی با افراد سلطه‌گر روبرو بوده و شما را کنترل کرده‌اند اکنون نیز وارد چنین روابطی می‌شوید و دم نمی‎‌زنید



#نکته:

 
 
۱- ضعف عزت نفس با تله نقص/ شرم و ضعف اعتماد بنفس با تله شکست ارتباط دارد. البته تله‌های دیگر هم ممکن است با اینها در رابطه باشند.
۲- اگر گرفتار تله‌های زندگی باشیم سبک فکری و رفتاری ما در جهت تأیید و تکرار تله‌هاست. اما اگر ما آگاه به این سبک یا روش زندگی باشیم؛ دست تله‌های زندگی برای ما رو می‌شود و دیگر آنها نمی‌توانند ناخودآگاهانه به ما آسیب بزنند و یا ما را در چرخه تکرار و تایید خود نگه بدارند!
 



 وابستگی:

 
 
اگر در کودکی به شما این حس را داده باشند که شما به تنهایی نمی‌توانید خودکفا و مستقل باشید؛ ممکن است در دام این تله گرفتار شده باشید! شما همیشه برای انجام کارهایتان نیازمند دیگران هستید و بدون حمایت و کمک آنها نمی‌توانید کار مهمی انجام دهید. موانعی که والدین بر سر راه استقلال کودک می‌گذارند باعث می‌شود او همیشه بترسد از اینکه مستقل و به تنهایی کاری انجام دهد و مسئولیت کارهایش را نیز بر عهده نگیرد

 آسیب‌پذیری:

 

اگر در کودکی این حس به شما القاء شده باشد که مراقب باش! بیرون، دنیای خطرناکی هست؛ شما همیشه نگران هستید که ممکن است اتفاق بدی بیفتد! حمایت خیلی زیاد از کودک و ترساندن او از اتفاقات و دنیای بیرون، باعث می‌شود که شما در این تله گرفتار شوید. بیرون ممکن است خطرهایی متوجه ما باشد اما اینکه شما همیشه احساس ناامنی داشته و همیشه دنبال این باشید دیگران اعتماد و اطیمنان شما را جلب کنند تا با آنها ارتباط برقرار کنید آن هم زمانی که من درونم پر از حس ناامنی وجود دارد ناشی از احساس عدم امنیت است نه ناامنی بیرونی... این نگرانی‌ها و ترس‌ها معمولا منشاء واقعی و بیرونی ندارند مثلا شما همیشه نگران هستید بیمار نشوید؛ ورشکسته نشوید؛ یا همیشه می‌ترسید ممکن است تصادف کنید!

محرومیت هیجانی:

 
شما باور دارید هیچکس شما را دوست ندارد! کسی شما را درک نمی‌کند و برای کسی مهم نیستید! اگر این باورهای شما باشد پس خود را شایسته ارتباط با افراد خوب و مهربان نمی‌دانید و گرفتار انسانهای بی‌عاطفه و آسیب زننده می‌شوید. البته خودتان نیز در ابراز احساسات مسئله دارید. وقتی در این تله هستید فکر می‌کنید که احساسات شما در رابطه پاسخ داده نمی‌شود پس همیشه از دیگران ناراحت و عصبانی هستید؛ اما از طرفی دیگر احساس تنهایی می‌کنید. چون باور ندارید کسی شما را دوست داشته باشد پس با احساسات بدی نیز وارد رابطه می‌شوید. شما به عشق باور ندارید اما می‌خواهید به سوی شما بیاید!


نکته: روانشناسی، علم تجویزی نیست که چیزی کلی در صفحات مجازی گفته شود و برای همه کارساز باشد! هر کس باید جداگانه بر اساس شرایط و شخصیتی که دارد تحت مشاوره قرار بگیرد. مطالبی که اینجا گفته می‌شود جهت راهنمایی بیشتر و روشن شدن مسیر تغییر برای شماست. مطالب را با دقت مطالعه کنید ممکن است به نکاتی برای تغییرتان برسید. تغییر طرحواره‌ها کار ساده و آسانی نیست و بهتر است در مواردی که مشکلات تله‌ها عمیق و گسترده است؛ یک درمانگر کنار تغییرات شما باشد.
منبع
 


:: بازدید از این مطلب : 435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی
 
ما باید ابتدا نسبت به نقاط حساس یا فعال کننده تله‌ها که باعث رنج ما می‌شوند؛ در لابلای رویدادها، موقعیتها و روابط بین فردی خود، آگاه و هوشیار باشیم در واقع آنها را بپذیریم که در ما وجود دارند و باورها و قضاوت ما را شکل داده‌اند؛ نه اینکه از آنها اجتناب یا فرار کنیم یا بخواهیم آنها را افراطی جبران کنیم یا تسلیم محض آنها شویم! آگاهی و پذیرش نقطه اول هر تغییر و درمان در انسان‌ است.
 

تله‌هایی که باعث رنج ما می‌شوند

۱- رهاشدگی/ بی‌ثباتی:
وقتی در رابطه‌ای با فردی غیرقابل پیش‌بینی، دسترس ناپذیر و غیرمتعهد و از جهت هیجانی بی‌ثبات روبرو می‌شوید. احساسات: خشم، ترس، غم
۲- بی‌اعتمادی/ بدرفتاری:
وقتی فکر می‌کنید فردی که با آن در ارتباط هستید به شما آسیب می‌زند یا خیانت می‌کند احساسات: خشم، ترس
۳- محرومیت هیجانی:
وقتی احساس تنهایی می‌کنید یا در ارتباط با کسی هستید که فکر می‌کنید شما را درک نمی‌کند و با شما همدلی ندارد. حتی اگر فقط احساس کنید درک نمی‌شوید یا شما را دوست ندارند احساسات: غم، خشم، افسردگی (احساس تنهایی و بی‌پناهی)
۴- نقص/ شرم:
وقتی در یک رابطه نزدیک می‌ترسید دیگری متوجه عیب و نقص شما شود یا زمانی که مورد انتقاد قرار می‌گیرید و یا وقتی که می‌ترسید دیگران پی به بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی شما ببرند احساسات: خجالت، خشم، غم
۵- وابستگی:
در وقت تغییر در زندگی و موقعیت جدید یا هنگام جدایی‌ها و قطع ارتباط با افراد صمیمی احساسات: نگرانی، ترس، خشم
۶- شکست:
زمانی که با افرادی موفق‌تر از نظر خودتان روبرو می‌شوید یا در موقعیتهایی که فکر می‌کنید در آنها قابلیت، استعداد یا هوش ندارید! احساسات: افسردگی، خجالت، ترس، خشم
۷- ایثار/ اطاعت:
وقتی که نیازهای دیگران مهمتر و با اولویت‌تر می‌شود یا وقتی احساس می‌کنید دیگران شما را کنترل می‌کنند و شما گرفتار روابط و مشکلات هستید. احساسات: ترس، احساس گناه
۸- انزوای اجتماعی/ بیگانگی:
وقتی در جمعی هستید که احساس می‌کنید متفاوت هستید یا جایی در گروه ندارید احساسات: ترس، نگرانی، خشم، خجالت، احساس تنهایی
۹- استحقاق/ بزرگ‌منشی:
زمانی که اتفاقات طبق میل شما پیش نروند یا نیازها و خواسته‌های شما در اولویت نباشد احساسات: خشم
۱۰- معیارهای سختگیرانه/ عیب‌جویی افراطی:
وقتی که حس کنید به ایده‌آلهایتان نرسیده‌اید یا دیگران طبق معیارهای شما عمل نکرده‌اند احساسات: خشم


۹- معیارهای سختگیرانه: اگر در این تله گرفتار شده باشید همیشه معیارهایی سختگیرانه و ایده‌آل در زندگی دارید. این معیارها می‌توانند موقعیت اجتماعی بالا، پول، موفقیت و... باشند اما حاضرید برای رسیدن به آنها از هر چیز مهمتری مانند سلامتی، خانواده، آرامش و روابط مهمتان بگذرید و دیگران را نیز با سختگیری تحت فشار قرار دهید. در کودکی از شما انتظار داشته‌اند که همیشه باید بهترین و کامل‌ترین آدم باشید و برای آن قواعد و قوانین سختگیرانه وضع کرده‌اند

۱۰- استحقاق: اگر فرد در کودکی، لوس و نازپروده بار آمده باشد و با هیچ محدودیت و انضباطی در زندگی و در ارضاء نیازهایش مواجه نشده و هر چه خواسته برای او فراهم کرده‌اند حالا احساس می‌کند فردی استثنایی و ویژه است و باید خیلی سریع و آسان به خواسته‌های خود برسد. او خود را فردی همه چیز دان و در همه کار، توانا می‌داند و برای رسیدن به خواسته‌هایش حقوق و حرمت دیگران را زیر پا می‌گذارد و از نرسیدن به خواسته‌های خود عصبانی می‌شود و خویشتن داری ندارد

۱۱- یادگیری دیگر تله‌ها بر عهده خود شما

نکته ۱: برخی افراد در آزمون‌های ارزیابی تله‌ها، هم تله‌ نقص/ شرم و تله شکست را نشان می‌دهند که دارند هم تله‌های معیارهای سختگیرانه و استحقاق! به نظر می‌رسد با اینکه خودشان را عمیقاً معیوب و شکست خورده می‌دانند از طرفی هم از خودشان و دیگران انتظار کامل بودن دارند و چون فکر می‌کنند خاص و استثنایی‌اند توقعات و انتظارات غیرمتعارفی از دنیا و دیگران دارند! خواسته‌ها و باورهای متناقض! پس این افراد ممکن است ضعف عزت نفس خود را در پوشش کمال‌طلبی و خودشیفتگی پنهان ‌کنند! توضیحات تله نقص/ شرم و تله شکست، در پست قبلی توضیح داده شده. مطالب قبلی را نیز مرور کنید

نکته ۲: اگر گرفتار تله‌های زندگی باشیم سبک فکری و رفتاری ما در جهت تأیید تله‌هاست. اما اگر ما آگاه به این سبک یا روش زندگی باشیم؛ دست تله‌های زندگی برای ما رو می‌شود و دیگر آنها نمی‌توانند ناخودآگاهانه به ما آسیب بزنند و یا ما را در چرخه تکرار و تایید خود نگه بدارند! بعد از طی مسیر آگاهی (من می‌دانم گرفتار چه تله‌ای هستم) و سپس خودآگاهی (من آگاهم کجاها چه تأثیری بر من دارد) شما با پذیرش (من می‌پذیرم که به روشهای مختلف، تله خود را باور کرده‌ام) و مسئولیت‌پذیری (من برای تغییر تله‌های خود اقدام می‌کنم) می‌توانید علیه تله‌های زندگی خود وارد عمل شوید.



کدام تله‌ها و بیشتر در چه موقعیتها و شرایطی در شما فعال می‌شوند؟! چه احساسات و هیجاناتی به شما دست می‌دهد؟

 
زندگی کوتاه تراز اونیه ک بخایم خشم و ناراحتی و زشتی ها رو کنار خودمون حس کنیم .....روزها و تایم ها ما میگذره فرصتها رو از دست ندین مثله طلا میمونن باارزش ...همیشه از خدا و هر فرشته ای ک صدامو میشنوه فقط یه چیز میخام آرامش'در زندگی ❤️❤️
 
احساس می کنم,تا حدودی در اکثر تله گیر کرده ام و احساسات خشم,تنهایی,نگرانی همیشه با من همراه بوده,ولی سعی می کنم,به کمک مطالعه وکسب آگاهی در این زمینه ها,شدت آن را کاهش دهم

:: بازدید از این مطلب : 415
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 1 اسفند 1399 | نظرات ()