بله، طبیعی است که نخواهیم افرادی که دوستشان داریم بمیرند. ما از همراهی آنها لذت می بریم و می دانیم که زندگی بدون آنها بسیار متفاوت خواهد بود.
در بیشتر مقالات مشاوره آویژه ما همچنین در فرهنگ مدرن به اندازه کافی درباره مرگ صحبت نمی کنیم. بنابراین ممکن است مقدار مشخصی از ترس وجود داشته باشد زیرا ما به طور کامل نمی دانیم با چه چیزی روبرو هستیم.
فروید ترس از مرگ و مردن «تاناتوفوبیا» را ابداع کرد و احساس کرد همه ما از آن رنج میبریم زیرا از پذیرش مرگپذیری خود امتناع میکنیم. روانشناسان مدرن این ترس رایج را "اضطراب مرگ" ساده قدیمی می نامند.
ترس عادی از دست دادن شامل نگرانی و غم و اندوه زمانی است که ما به زندگی عزیزانمان فکر می کنیم و به دنبال آن درک می کنیم که این یک واقعیت اجتناب ناپذیر زندگی است. میتواند به معنای لحظهای باشد که با توجه به مرگ و میر خودمان سپری شدهایم. اما به طور کلی، ما متوجه می شویم که با آن کنار می آییم.
ترس ناسالم از از دست دادن عزیزان بیشتر شبیه یک اضطراب در حال افزایش است و با تفکر افراطی همراه است. ما احساس می کنیم زندگی ما بدون شخص مقابل به پایان می رسد.
هر چه بیشتر به از دست دادن فرد مورد علاقه فکر کنیم، احساس بدتری داریم. علائم اضطراب شروع می شود که می تواند شامل موارد زیر باشد:
- افکار غیرمنطقی فزاینده
- احساس ترس رو به رشد و فراگیر
- علائم فیزیکی مانند عرق کردن، ضربان قلب، ناراحتی معده، تنش عضلانی
- تغییر در الگوهای خواب و خوردن
- حملات پانیک احتمالی
فوبیا از دست دادن عزیزان دو نوع کلی دارد: فوبیا سالم و ناسالم. در ادامه هر یک را بررسی خواهیم کرد.
این ترس کم و بیش در وجود همه انسانها نهفته است. طبیعی است که ما نگران از دست دادن عزیزانی باشیم که زندگی خود را با آنها گذراندهایم و نقش مهمی در زندگی ما ایفا کردهاند. زمانی که افراد دچار این ترس میشوند اگر زندگی آنها مختل نشود و تنها به دنبال درک حقیقت مرگ باشند جای نگرانی نیست و ترسی سالم به حساب میآید.
بیماری ترس از دست دادن عزیزان زمانی خطرناک میشود و به درمان نیاز دارد که شما به طور دائم در حال فکر کردن به آن هستید، دچار اضطراب میشوید و نمیتوانید کارهای خود را به درستی انجام دهید. در صورتی که این ترس پیشرفت کند و با افکار خود به آن شاخ و برگ بدهید علائمی همچون تپش قلب، ناراحتی معده، اختلالات خواب یا خوردن نیز برای شما به وجود میآید. در نتیجه این نوع ترس، ناسالم است و باید به فکر درمان فوبیا از دست دادن عزیزان باشید و در صورت لزوم به مشاوره روانشناسی مراجعه کنید.
از دست دادن یکی از عزیزان امری آسان نیست که همه نگرانی هایمان را روی آن بگذاریم زیرا یک اضطراب قابل قبول است.
بنابراین گاهی اوقات از ترس از دست دادن عزیزان خود برای پنهان کردن ترس های دیگری که بیشتر از آنها خجالت می کشیم، استفاده می کنیم، مانند ترس از:
- تنها بودن
- باید همه کارها را به تنهایی انجام دهید
- ندانستن چگونه کنار بیاید
- بدون داشتن هویت از خود
چرا اعتراف به این "ترس های زیر ترس" بسیار مهم است؟ در واقع برخورد با آنها راحت تر است.
ما نمیتوانیم مانع از مرگ دیگران در اطرافمان شویم. اما میتوانیم برای یادگیری روشهای جدید بودن، حمایتی پیدا کنیم، و گامهایی رو به جلو برداریم تا دیگر از این ایده که مسئولیت هدایت زندگیمان را بر عهده داریم، غرق نشویم.
آیا شما نوجوانی هستید که از مرگ مادرتان می ترسید؟
در یک رابطه عاشقانه و با این فکر که شریکتان در اطرافتان نیست، حملات پانیک را تجربه می کنید؟
ترس از دست دادن عزیزان می تواند مشکل همبستگی را پنهان کند. وابستگی مشترک شامل گرفتن حس خود و ارزش خود از شخص دیگری است، به جای اینکه آن را در درون خود پرورش دهید.
اگر در یک رابطه وابسته هستید، احساس خواهید کرد که مسئولیت شما این است که دائماً طرف مقابل را خوشحال کنید و بدون او نمی دانید چه کسی هستید.
علیرغم اینکه به خود می گویید که «واقعاً طرف مقابل را دوست دارید»، هم وابستگی یک راه سالم برای برقراری ارتباط نیست. این باعث می شود که نتوانید تمام منابع درونی و قدرت شخصی خود را ببینید.
اجازه دادن به خود برای مهاجرت و مستقل شدن می تواند تفاوت واقعی ایجاد کند. اما هموابستگی میتواند الگوی بسیار قدرتمندی باشد، و ممکن است لازم باشد برای درک احساسات خود و یادگیری افزایش عزت نفس خود، از حمایت حرفهای استفاده کنید.
منبع:
مشاوره روانشناسی آویژه
https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/fear-of-losing-loved-ones.htm
:: بازدید از این مطلب : 293
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0