نقص/ شرم:
اگر در کودکی بخاطر نقصها و اشتباهاتی که داشتهاید مورد سرزنش و تحقیر قرار گرفتهاید اکنون شما حس بد بودن و بیارزشی دارید و فکر میکنید ارزشمند و شایسته نیستید که دوست داشته شوید! شما از قبول
عشق و محبت دیگران سرباز میزنید و از تعریف و تحسین دیگران حس بدی پیدا میکنید. فکر میکنید حتما میخواهند از شما سوءاستفاده کنند یا آنها دارند در مورد شما اغراق میکنند. در واقع شما انتظار ندارید که دیگران شما را به حساب بیاورند چون احساس میکنید از ارزش چندانی برخوردار نیستید!
شکست:
اگر در این تله گرفتار شده باشید قبل از اینکه هر تلاشی انجام دهید؛ خود را شکست خورده و بازنده میدانید! ممکن است در کودکی شما را احمق، بازنده و بی استعداد خطاب کرده باشند و این حس در شما به وجود آمده باشد که شما برای رسیدن به موفقیتها به اندازه کافی توانایی و اعتماد بنفس ندارید. شما موفقتیهای خود را اصلا نمیبینید و چشم شما فقط شکسستها را میبیند و آنها را بزرگ از آنچه هست نشان میدهد.
اطاعت:
وقتی در این تله هستید نیازهای خود را ابراز نمیکنید و آنها را فدای نیازهای دیگران میکنید چون اگر نیازهای خود را در اولویت قرار دهید احساس گناه میکنید یا از برخورد دیگران میترسید و یا نمیخواهید آنها را ناراحت کنید. اگر در کودکی با افراد سلطهگر روبرو بوده و شما را کنترل کردهاند اکنون نیز وارد چنین روابطی میشوید و دم نمیزنید
#نکته:
۱- ضعف عزت نفس با تله نقص/ شرم و ضعف اعتماد بنفس با تله شکست ارتباط دارد. البته تلههای دیگر هم ممکن است با اینها در رابطه باشند.
۲- اگر گرفتار تلههای زندگی باشیم سبک فکری و رفتاری ما در جهت تأیید و تکرار تلههاست. اما اگر ما آگاه به این سبک یا روش زندگی باشیم؛ دست تلههای زندگی برای ما رو میشود و دیگر آنها نمیتوانند ناخودآگاهانه به ما آسیب بزنند و یا ما را در چرخه تکرار و تایید خود نگه بدارند!
وابستگی:
اگر در کودکی به شما این حس را داده باشند که شما به تنهایی نمیتوانید خودکفا و مستقل باشید؛ ممکن است در دام این تله گرفتار شده باشید! شما همیشه برای انجام کارهایتان نیازمند دیگران هستید و بدون حمایت و کمک آنها نمیتوانید کار مهمی انجام دهید. موانعی که والدین بر سر راه استقلال کودک میگذارند باعث میشود او همیشه بترسد از اینکه مستقل و به تنهایی کاری انجام دهد و مسئولیت کارهایش را نیز بر عهده نگیرد
آسیبپذیری:
اگر در کودکی این حس به شما القاء شده باشد که مراقب باش! بیرون، دنیای خطرناکی هست؛ شما همیشه نگران هستید که ممکن است اتفاق بدی بیفتد! حمایت خیلی زیاد از کودک و ترساندن او از اتفاقات و دنیای بیرون، باعث میشود که شما در این تله گرفتار شوید. بیرون ممکن است خطرهایی متوجه ما باشد اما اینکه شما همیشه احساس ناامنی داشته و همیشه دنبال این باشید دیگران اعتماد و اطیمنان شما را جلب کنند تا با آنها ارتباط برقرار کنید آن هم زمانی که من درونم پر از حس ناامنی وجود دارد ناشی از احساس عدم امنیت است نه ناامنی بیرونی... این نگرانیها و ترسها معمولا منشاء واقعی و بیرونی ندارند مثلا شما همیشه نگران هستید بیمار نشوید؛ ورشکسته نشوید؛ یا همیشه میترسید ممکن است تصادف کنید!
محرومیت هیجانی:
شما باور دارید هیچکس شما را دوست ندارد! کسی شما را درک نمیکند و برای کسی مهم نیستید! اگر این باورهای شما باشد پس خود را شایسته ارتباط با افراد خوب و مهربان نمیدانید و گرفتار انسانهای بیعاطفه و آسیب زننده میشوید. البته خودتان نیز در ابراز احساسات مسئله دارید. وقتی در این تله هستید فکر میکنید که احساسات شما در رابطه پاسخ داده نمیشود پس همیشه از دیگران ناراحت و عصبانی هستید؛ اما از طرفی دیگر احساس تنهایی میکنید. چون باور ندارید کسی شما را دوست داشته باشد پس با احساسات بدی نیز وارد رابطه میشوید. شما به عشق باور ندارید اما میخواهید به سوی شما بیاید!
نکته: روانشناسی، علم تجویزی نیست که چیزی کلی در صفحات مجازی گفته شود و برای همه کارساز باشد! هر کس باید جداگانه بر اساس شرایط و شخصیتی که دارد تحت مشاوره قرار بگیرد. مطالبی که اینجا گفته میشود جهت راهنمایی بیشتر و روشن شدن مسیر تغییر برای شماست. مطالب را با دقت مطالعه کنید ممکن است به نکاتی برای تغییرتان برسید. تغییر طرحوارهها کار ساده و آسانی نیست و بهتر است در مواردی که مشکلات تلهها عمیق و گسترده است؛ یک درمانگر کنار تغییرات شما باشد.
منبع
:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0