چرا باید احساسات متناقض خود را بپذیریم؟
نوشته شده توسط : مریم هاشمی
 
خوب گفتنش آسونه این که چه جوری بپذیریم و حساسیت نشون ندیم دیگه مهمه چون معمولا این احساسات به واسطه گذشته و کودکی درما نهادینه شده و حرفش آسونه ،تغییرش زمان بر و سخت است.


همه ما به عنوان انسان، پیچیدگی‌ها و تناقض‌هایی داریم و نیز احساسات و حالات نفسانی مختلفی را تجربه می‌کنیم.

اما مهم این است این تناقضات و احساسات متنوع را، جدا از اینکه بد یا ناخوشایند، درست یا غلط هستند؛ بدون قید و شرط در خود بپذیریم.

بپذیریم که تجربه‌های دردناکی در کودکی داشته‌ایم که انکار و فراموش شده‌ و احساساتی که سرکوب شده‌اند.

اگر اکنون نیز اینها را در مسیر درمان خود نپذیریم و پس بزنیم؛ همچنان از شخصیت حقیقی خود دور خواهیم بود!

بپذیریم که احساساتی مثل خشم، گناه، خجالت، حقارت، حسادت و... را تجربه کرده‌ایم و احساسات متناقضی داشته‌ایم! هم خشم داشته‌ایم هم عشق! هم ترس داشته‌ایم هم کشش!

بپذیریم که تعارضات و بخش‌های پنهانی در ما وجود داشته است که وجود آنها را توجیه یا انکار کرده‌ایم!

بپذیریم که در جاهایی، خودمان نبوده‌ایم و از خود واقعی‌مان اجتناب کرده‌ایم! چیزهایی را در خود سانسور کرده‌ایم و افکار متناقضی داشته‌ایم!

اگر هنوز بخشی از خود را پنهان می‌کنید یا از آن می‌ترسید و فرار می‌کنید؛ نمی‌توانید تمام خویشتن را تحقق ببخشید! احساسات و رفتارهای شما اصالت نخواهند داشت و با خودتان در صلح و سازگاری نخواهید بود!

تا وقتی تحمل ابهام و تناقض را در خود ندارید؛ نمی‌توانید به حقیقتی که در اعماق شماست برسید‌ و‌ به ندای درونتان، گوش بسپارید!

وقتی هم در مسیر طبیعی زندگی یا طی درمان، با واقعیتی در مورد خودتان روبرو می‌شوید؛ به شدت آن را پس می‌زنید خشم، اشک، گناه، انکار و... می‌گویید من؟! اینها در من است؟! من اینها هستم؟! هرگز! امکان ندارد!

مثل آدمهایی که برای اینکه احساسات جنسی را در خود سرکوب کنند؛ سالهاست که با احساس گناه زندگی می‌کنند!

افراد خودساخته و خودشکوفا، با واقعیت‌ها کلنجار نمی‌روند و همه چیز را می‌پذیرند که خوب یا بد، درست یا غلط در آنها وجود دارد!

احساسات و هیجانات، تمایلات و نیازها، افکار و عقاید، واکنش‌های ذهنی و جسمی، لذت‌ها و رنج‌ها، ترس‌ها و کشش‌ها را همانطور که هستند در خود می‌پذیرند.

در پذیرش واقعی، قضاوت وجود ندارد؛ توجه و مشاهده در لحظه حال وجود دارد. پذیرش کامل واقعیت درونی و آنچه در شما وجود دارد؛ مقدمه و لازمه پذیرش واقعیت‌های بیرونی می‌شود.مشاور خوب برای ازدواج

ذهن ؛ به طور خود کار ؛ افکار و احساسات را سرکوب میکند ؛ و همین مکانیزم باعث بوجود آمدن دوپارگی در روان میشود ؛ هر حس و فکری که به ذهن میآید ریشه در تجربه ای در کودکی دارد ؛ و بهر حال بعنوان بخشی از ما وجود دارد ؛ دیدن و‌ مشاهده و پذیرفتن اینکه افکار و احساسات منفی و ناخوشایندی هم در ما وجود دارد ؛ هیچ لطمه ای به ما نمی‌زند ؛ اما ذهن آنها را تهدید به حساب میآورد و سریعا سرکوب میکند ؛ اما آنها وجود دارند و طبق قانون بقا باید به رسمیت شناخته شوند و الا تلاش بیشتری در نشان دادن خود به ما خواهند کرد ؛ زمانیکه می‌پذیریم صفات و احساسات و افکار منفی یا ناخوش آیند در ما هم مثل تمامی انسان ها وجود دارد ؛ تمامیت و یکپارچگی خود را بدست می‌آوریم ؛ و دیگر جنگ بین ذهن و افکار و احساسات تمام شده و انرژی برای نفی کردن بخشی از وجودمان هدر نمی‌دهیم ؛ درست مانند زمانی که برای اتمام بحث با فردی سکوت میکنیم و می‌پذیریم که نظر متفاوتی داریم اما لزومی ندارد دیدگاه طرف مقابل را با ادامه بحث سرکوب کنیم. منبع: روانشناسی امروزی




:: بازدید از این مطلب : 403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 بهمن 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: