نوشته شده توسط : مریم هاشمی

آیا نمی توانید تحمل کنید که فرزندتان در انجام تکالیف خود اشتباه کند؟ آیا می ترسید که فرزندتان تصمیمات خوبی نگیرد، در صورتی که از بالا به او نگاه می کنید، ممکن است سخت باشد که به فرزندتان آزادی و استقلال بدهید.یک پدر و مادر کنترل‌گر بودن برای تربیت فرزندان مشکل‌ساز است.

خطرات فرزند پروری کنترل گرایانه

اگر در مدیریت و کنترل بیش از حد فعالیت های فرزندتان مقصر هستید، اینها عواقبی است که می تواند برای فرزندتان داشته باشد.

1. شما فرزندان خود را خسته خواهید کرد

والدینی که اصرار دارند کنترل بالایی بر فرزندان خود داشته باشند، اغلب آنها را درگیر بسیاری از فعالیت های ساختاریافته می کنند. از درس ویولن گرفته تا تمرین فوتبال، آنها معتقدند که فرزندانشان در حال کسب برتری رقابتی هستند که از نظرشان به آنها نیاز دارند.

اما یک مطالعه در سال 2011 که در مجله مطالعات کودک و خانواده منتشر شد، نشان داد که ثبت نام بچه ها در فعالیت های فوق برنامه آنها را شادتر، سالم تر یا موفق تر نمی کند.فقط حساب بانکی شما - بدون هیچ دلیل واقعی- خالی میشود.

2. فرزندتان را از یادگیری طبیعی محروم میکنید

اگر بیرون هوا سرد باشد و نوجوان 14 ساله‌تان را مجبور کنید کت بپوشد، متوجه نمی‌شود که وقتی کت نپوشد چه اتفاقی می‌افتد. اگر همیشه برای جلوگیری از مشاجره بین کودکان وارد عمل شوید، آنها یاد نخواهند گرفت که چگونه مسائل را به تنهایی حل کنند.

به فرزندانتان اجازه دهید در صورت ایمن بودن با پیامدهای طبیعی رفتارش روبرو شوند. این بدان معناست که باید تحمل کنید که فرزندتان اشتباه کند یا کارهایی انجام دهد که شما انجام نمی دهید. وقتی به رها کردن عادت ندارید، کنار گذاشتن کنترل ممکن است دشوار باشد.

3. خلاقیت فرزندان ویران خواهد شد

افرادی که می خواهند همه چیز تحت کنترل باشد، این پیام را می فرستند: «تنها یک راه درست برای انجام این کار وجود دارد، و آن راه من است».

حتی اگر راه‌های زیادی برای حل یک مشکل وجود دارد، اما اگر اهل کنترل هستید، از هر نوع خلاقیتی جلوگیری می‌کنید. برای تربیت کودک شما میتوانید مقالات سایت روانشناسی فمیلیکو را مطالعه کنید.

به خود یادآوری کنید که فرزندتان ممکن است راه متفاوتی برای حل یک مشکل داشته باشد و ممکن است لزوماً اشتباه نباشد. تقریباً هر مشکلی چندین راه حل دارد. قبل از اینکه وارد شوید و به او بگویید "چگونه این کار را درست انجام دهد" مایل باشید به فرزندتان اجازه دهید کاوش کند، بیاموزد و تلاش های مکرر برای حل یک مشکل انجام دهد.

4. کودکان احساس اضطراب می کنند

بیشتر مردم مانند افراد کنترل کننده رفتار می کنند، زیرا وقتی احساس می کنند کنترلی در دست ندارند، احساس اضطراب می کنند. آنها فکر می کنند، "اگر همه چیز را تحت کنترل نداشته باشم، اتفاق بدی رخ خواهد داد." با این حال، بچه‌ها فهیم هستند و به سرعت اضطراب شما را درک می‌کنند، حتی اگر هرگز با صدای بلند از آن صحبت نکنید.

والدین عصبی بچه های عصبی دارند. بنابراین مهم است که بدانید اضطراب شما چگونه ممکن است مانع تربیت سالم فرزندتان شود.

5. کودکان از اشتباه کردن وحشت پیدا میکنند

اگر دائماً هر حرکت فرزندتان را زیر نظر داشته باشید، احتمالاً از اشتباه کردن می ترسند. اما باید بدانید اشتباهات می توانند یک ابزار آموزشی عالی باشند. آنها می توانند به بچه ها کمک کنند تا یاد بگیرند که چگونه با شکست کنار بیایند.

اما اگر تمایلی به کنار گذاشتن کنترل بیش از حد ندارید که فرزندتان بتواند اشتباه کند، احتمالاً او فکر می‌کند که اشتباهات بد هستند و ممکن است سعی کنند اشتباهاتی را که مرتکب می‌شوند سرپوش بگذارند. به فرزندتان بیاموزید که اشتباه کردن اشکالی ندارد. همچنین در مورد اهمیت پذیرش مسئولیت رفتار آنها صحبت کنید و به آنها نشان دهید که همه گاهی اوقات اشتباه می کنند.

6. مشکلات سلامت روان کودکان افزایش می یابد

کودکانی که والدین کنترل‌کننده دارند در معرض خطر بیشتری برای مشکلات سلامت روان هستند. افسردگی و اضطراب زمانی رخ می‌دهد که والدین تقاضای اطاعت بی چون و چرا کنند و کودکان آزادی بیان خود را نداشته باشند.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۳ در مجله روان‌شناسی اجتماعی و بالینی منتشر شد، نشان داد که بچه‌هایی که والدین کنترل گر دارند، مهارت‌های مقابله‌ای مؤثر ندارند. آنها برای مقابله با اضطراب و استرس در بزرگسالی نیز دچار مشکلات فراوانی هستند.

چرا باید کنترل کردن بیش از حد را رها کنید

اگر متوجه شدید که سعی می کنید همه چیز را کنترل کنید، از خود بپرسید چه چیزی مهمتر است - آشفتگی ای که قرار است برای کودک شما ایجاد کند یا سلامت روانی کلی او؟

گاهی اوقات رها کردن و اجازه دادن به فرزندتان برای بازی کردن، نه تنها برای او، بلکه برای شما نیز مفید است. برای تربیت کودکی از نظر ذهنی قوی که آماده است به تنهایی با چالش های زندگی روبرو شود، اقدامات لازم را انجام دهید.

منبع: فمیلیکو



:: بازدید از این مطلب : 407
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 

والدین صداقت را به عنوان ارزشی ارزیابی می کنند که بیشتر می خواهند به فرزندان خود بیاموزند. ما از کارشناسان فمیلیکو بهترین توصیه را برای تربیت فرزندان صادق جویا شدیم.

خود را برای حقیقت تلخ و سخت آماده کنید: همه بچه ها دروغ می گویند. 

آن‌ها این کار را به همان دلایلی که بزرگسالان انجام می‌دهند انجام می‌دهند: 

برای اینکه دچار مشکل نشوند

برای اینکه به احساسات دیگران آسیب نرسانند

 یا برای اینکه خودشان را بهتر جلوه دهند.

 توانایی دروغ گفتن زود رشد می کند

 برای برخی از بچه ها در سن 2 و نیم سالگی - و این یک مرحله طبیعی و مهم از رشد شناختی و اجتماعی کودکان است. در سن 4 سالگی، همه بچه ها دروغ می گویند. در سن 6 سالگی، برخی تخمین ها حاکی از آن است که بچه ها اغلب یک بار در ساعت دروغ می گویند. (و اگر فکر می کنید «بچه من دروغگو نیست!» توجه داشته باشید که تحقیقات نشان می دهد والدین در تشخیص اینکه آیا فرزندشان دروغ می گوید یا نه، شانس زیادی ندارند!)

 

چگونه می توانید به کودک پیش دبستانی خود تفاوت بین حقیقت و چیزهایی که در مورد روز خود به شما می گوید منتقل کنید؟ یا به کودک دبستانی خود بیاموزید که بهتر است اشتباه خود را جبران کند؟ یا از نوجوان خود بخواهید که در مورد جایی که در جمعه شب بوده است با شما صادق باشد؟ ما از کارشناسان -محققان، متخصصان رشد کودک، و روانشناسان فمیلیکو خواستیم تا در مورد آموزش صداقت در هر مرحله به کودکان توصیه کنند.

مدل صداقت لطفا دروغ نگویید

بدیهی به نظر می رسد، اما اگر نمی خواهید فرزندانتان به شما دروغ بگویند، به آنها دروغ نگویید و اجازه ندهید که دروغ بگویید. ویکتوریا تالوار، دانشیار دپارتمان روانشناسی آموزشی و مشاوره در دانشگاه مک گیل در مونترال و یکی از اساتید برجسته می گوید: «این یک چیز است که به بچه ها بگوییم صداقت مهم است، اما اگر ببینند که شما دروغ می گویید، پیامی متفاوت ارسال می کند. 

مطمئناً تلاش کمتری برای گفتن "من پولی با خود ندارم" تا این است که به کودک خود توضیح دهید که نمی تواند بستنی بخورد زیرا قبلاً در آن روز یک خوراکی شیرین خورده است یا به دلیل نزدیک شدن به شام. . یا اینکه از طریق تلفن به جمع آوری کننده کمک بگویید که به جای اینکه بگویید قبلاً انجام داده اید، علاقه ای به کمک مالی ندارید. اما با گذشت زمان، به اصطلاح "دروغ های سفید کوچک" به فرزند شما می آموزد که عدم صداقت در برخی موقعیت ها اشکالی ندارد - و آنها را وادار می کند که این موقعیت ها را تفسیر کنند. اگر می خواهید فرزندتان با این باور بزرگ شود که صداقت بهترین سیاست است، تمام تلاش خود را بکنید تا بر اساس این باور زندگی کنید.

آنها را کنترل نکنید

به خصوص برای بچه های پیش دبستانی، یکی از راه های جلوگیری از دروغ گفتن دعوت نکردن آنها به آن است. وقتی فرزندتان را با لب‌های آغشته به آبمیوه و یک بطری واژگون روی میز می‌بینید، نیازی نیست بپرسید: «این آبمیوه را ریختی؟» دکتر پیتر استاوینوها، عصب‌روان‌شناس بالینی مرکز روان‌پزشکی کودکان در مرکز پزشکی کودکان دالاس، می‌گوید: بچه‌های این سن به دلیل تمایل به اجتناب از گرفتار شدن دروغ می‌گویند. 

«اگر می دانید که آنها این کار را کرده اند، نپرس!

 اگر بپرسید، به آنها این امکان را می دهید که دروغ بگویند. بنابراین آنها دروغ می گویند، و بعد شما از این موضوع ناراحت می شوید، و اکنون دو چیز وجود دارد که قبلاً فقط یک مورد وجود داشت.

"به نظر می رسد مقداری آب میوه ریخته اید. بیایید با هم آن را تمیز کنیم،" همه چیز را روی موضوع مورد نظر متمرکز می کند. استاوینوها می‌گوید، اگر مطمئن نیستید که چه کسی گلدان را شکست، یا کدام خواهر و برادر در مورد آن دروغ می‌گویند، مستقیماً به سراغ عواقب آن بروید. «با این سؤال که آیا آن را شکستند یا کدام کودک آن را شکسته، درگیر نشوید. بر روی آنچه می خواهید انجام شود تمرکز کنید. من از هر دو شما می خواهم که آن را پاک کنید.» به آنها نشان می دهید که انکار مسئولیت هیچ نتیجه مثبتی ندارد.»

 رعایت تناسب میان واقعیات و انتظارات از کودک

یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود کودک به دروغ گفتن وادار شود، عدم تناسب میان واقعیات و انتظارات از کودک است. به این معنا که برخی اوقات کودک احساس کمبود می‌کند و برای جبران این کمبود‌ها دروغ می‌گوید. مثلا زمانی که کودک یا نوجوان درباره محل زندگی، شغل والدین، تفریحات و دوستان خود احساس کمبود و خجالت می‌کند، به دروغ متوسل می‌شود تا این کمبودها را جبران کند. پس برای اینکه راستگویی را به کودکان خود آموزش دهید باید انتظاراتی که از کودک دارید با موقعیت او متناسب باشد.

 دروغ حتی به مصلحت نگویید

همان‌طور که می‌دانید بسیاری از والدین در مقابل کودکانشان دروغ می‌گویند و کار خود را با این عنوان که دروغ مصلحتی بوده است، توجیه می‌کنند. مثلا فردی به خانه شما آمده و با همسرتان کار دارد. با اینکه همسر شما در خانه است اما بنا به دلایلی که نمی‌خواهد دیداری با آن شخص داشته باشد به دروغ می گویید که همسرتان خانه نیست. پس طبیعی است که فرزندتان این رفتار شما را دیده و دروغگویی را یاد بگیرد. اگر می‌خواهید فرزندتان صداقت داشته باشد باید از خودتان شروع کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 356
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 

بسیاری از والدین به ما می گویند که پس از فریاد زدن بر سر فرزندانشان احساس گناه می کنند. آنها به یاد دارند که در کودکی چه احساس بدی داشتند وقتی والدینشان بر سر آنها فریاد می زدند و حتی با خود قسم می خوردند که هرگز به عنوان والدین این کار را نخواهند کرد. در مشاوره فمیلیکو ما با این والدین ابراز همدردی می کنم و اذعان می کنیم که فرزندپروری یکی از سخت ترین کارها در جهان است. وقتی فرزندتان بعد از اینکه برای چندمین بار به او گفتید لباس‌های کثیف‌اش را بعد از دوش گرفتن در حمام بگذارد، مدام لباس‌های کثیف‌اش را  کف حمام می‌گذارد، صبور ماندن سخت است. اما فریاد زدن کودکان را می ترساند و باعث می شود که نسبت به خود احساس بدی داشته باشند، بنابراین جبران آن مهم است.

ما در مشاوره کودک فمیلیکو همیشه به والدین اطمینان می دهیم که راه هایی برای ترمیم تعامل ناراحت کننده با کودکان، حتی چند روز بعد وجود دارد. ما آن را «پاکسازی وضعیت» می نامیم. به نوعی احساس گناه والدین در این لحظات در واقع مثبت است. این یک سیگنال داخلی است که آنها باید کاری انجام دهند تا مسائل را اصلاح کنند. به آنها انگیزه می دهد تا اقدام کنند.

اولین قدمی که پیشنهاد می کنم عذرخواهی از کودک است. از لحاظ تاریخی، والدین از این می‌ترسیدند که گفتن «متاسفم» آنها را ضعیف جلوه دهد یا اختیاراتشان را از بین ببرد. برعکس، در واقع والدین را قوی جلوه می دهد. این نشان می دهد که آنها به اندازه کافی به کودکان خود اهمیت می دهند که مسئولیت اعمال منفی خود را بر عهده بگیرند و جبران کنند. علاوه بر این، کودکان این پیام مهم را دریافت می کنند که والدین آنها نمی خواهند به احساسات آنها صدمه بزنند - آنها را دوست دارند.

همچنین اطلاعات مهم دیگری را به کودکان می دهد. آنها یاد می گیرند که وقتی در یک رابطه هستند، بسیار مهم است که مسئولیت رفتارهای منفی خود را بپذیرند و راه های بهتری برای مدیریت موقعیت ها در آینده پیدا کنند. این کلید ایجاد یک رابطه موفق است.

هنگامی که عذرخواهی کردید، در مورد این وضعیت با فرزندتان صحبت کنید و راه های دیگری را که هر دوی شما می توانستید با هم تعامل داشته باشید، بررسی کنید. می‌توانید با پرسیدن «چه کار متفاوتی می‌توانستیم انجام دهیم؟» از فرزندتان دعوت کنید تا با شما مشکل حل کند؟ و چند پیشنهاد ارائه دهید. به عنوان مثال، ممکن است پیشنهاد دهید: «شاید مامان می‌توانست بگوید: «از شما خواستم لباس‌هایتان را بعد از شستن لباس بردارید و شما به من توجهی نکردید. می‌توانی لطفاً برگردی و وسایلت را در بند بگذار.»

به خاطر داشته باشید که کودکان برای درونی کردن قوانین نیاز به تکرارهای بی پایان دارند و آنها همچنان هر از گاهی مرتکب خطا می شوند. یادآوری های آرام روند را سرعت می بخشد. لحظه ای که شروع به کار کردن می کنید، همه چیز به سمت پایین می رود.

 

سپس، از فرزندتان بپرسید که چه کاری می‌توانست متفاوت انجام دهد و پیشنهادی بدهید: «شاید می‌توانستید بگویید، «متاسفم که لباسم را روی زمین گذاشتم. عجله داشتم که نمایشم را ببینم. سعی می کنم دفعه بعد به یاد بیاورم.» شما هرگز نمی دانید. بچه‌ها اغلب راه‌حل‌های ابتکاری خود را ارائه می‌کنند، مانند: «یک علامت می‌سازم و روی در حمام می‌گذارم تا به من یادآوری کند!»

 

هر بار که شما و فرزندانتان موقعیتی را به این شکل اصلاح کنید، پیوند نزدیک شما باز می گردد. فرزند شما این راه حل مسئله را درونی می کند و به یک الگوی مثبت برای آینده تبدیل می شود.

 عذرخواهی را لوث نکنید !!

  • با اینکه عذرخواهی اولین گام برای جبران اشتباه و خطا است اما نباید آن را لوث کنید! منظور ما این است که عذرخواهی از کودک به این معنا نیست که ما همیشه مجاز به اشتباه هستیم. راندن در جاده عذرخواهی به مرور زمان اقتدار و بزرگی شما را زیر سوال برده و تاثیرات منفی بر روحیه فرزندتان می‌گذارد. در واقع نگاه ما یک نگاه پیشگیرانه است؛ به این معنا که سعی کنیم کمتر در دام اشتباه و خطا بیفتیم.
  • معذرت خواهی از کودک به طور زبانی، گام اول این داستان است. اگر شما تنها به عذرخواهی زبانی اتکا کرده و به دنبال جبران و اصلاح آن نباشید، تنها مفهوم و معنای عذرخواهی را لوث و بی ارزش می‌کنید. از طرف دیگر با تکرار این رفتار، دیگر عذرخواهی معنا و مفهوم خود را برای کودکتان از دست می‌دهد.
  • سعی کنید به کودک خود بیاموزید که عذرخواهی کردن ساده و معمولی با عذرخواهی که ما مد نظرمان است، فرق می‌کند. به طور مثال عذرخواهی معمولی بعد از برخورد ساده با شخص دیگری با عذرخواهی که نیاز به تغییر رفتار ناشایست دارد، کاملا متفاوت است.

منبع:

https://virgool.io/@family_counselling/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%82%D9%84%D8%AF%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF-k1jims8fsugz

فمیلیکو



:: بازدید از این مطلب : 355
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 10 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 خصوصیات و برخورد با کودک لوس

❤️با آموزش ارزش مسئولیت پذیری و سخت کوشی به فرزندان خود بیاموزید که مسئولیت پذیر باشند! ❤️

آیا احساس می کنید که متوجه ویژگی های یک کودک لوس شده اید؟ آیا احساس می کنید فرزند نازنین شما به کودکی ناسپاس تبدیل شده است؟ آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه یک کودک را چگونه خوب تربیت کنید؟

 

ما در مرکز مشاوره فمیلیکو می دانیم که این می تواند سخت باشد زیرا شما حتی متوجه نمی شوید که علت لوس شده بچه ها چگونه اتفاق می افتد. شما بی احترامی را در صدای فرزند خود می شنوید و متوجه می شوید که باید از انجام کارهایی برای فرزند خود دست بردارید!

 

وقتی متوجه می‌شوید که فرزندانتان همان رفتارهای لوس‌آمیز کودکان ناسپاس را از خود نشان می‌دهند، می‌دانید که زمان آن فرا رسیده است که به فرزندان خود یاد دهید چگونه دوباره سپاسگزار زحمات شما باشند.

 

قبل از شروع، ما می خواهیم به این نکته اشاره کنیم که دلیلی برای احساس گناه وجود ندارد. شما اینجا هستید زیرا آماده اید تا به کودک لوس خود کمک کنید تا به آن کودک مهربان و دوست داشتنی که می دانید در درونش است بازگردد. صادقانه بگوییم، احتمالاً به این دلیل شروع شد که شما فرزندتان را دوست دارید و فکر می‌کردید دارید کمک می‌کنید.

در هر صورت... ما به جایی برمی گردیم که کودک شما را خوشحال و سپاسگزار می کند.

با در نظر گرفتن این مقاله فمیلیکو، از بسیاری از خوانندگانم پرسیدیم که در زمانی که نیاز داشتند به یک کودک لوس کمک کنند تا بیشتر سپاسگزار و بهتر شود، چه کرده اند. می‌دانیم که این می‌تواند برای بسیاری از والدین چالش‌برانگیز باشد، بنابراین امیدواریم که این فقط به شما اعتماد به نفس و دانشی را بدهد که باید بدانید چگونه عادات یک کودک لوس را از بین ببرید!

 

ما قصد نداریم بچه‌های لوس داشته باشیم - می‌دانید، این فقط روز و سن است که به راحتی به آن کمک می‌کند؟ طبق یک مطالعه اخیر، دکتر برومفیلد گزارش می دهد که:

اکثریت قریب به اتفاق والدین - 94 درصد، طبق یک نظرسنجی اخیر - فرزندان خود را لوس می دانند.

زمانی که فرزند شما لوس رفتار می کند سخت است، زیرا حتی اگر می دانید فرزندتان دوست داشتنی و مهربان است... اما اینطور ظاهر نمی شود. دیگران ممکن است شروع کنند به آن کودک به عنوان یک "کودک لوس" فکر کنند.

آنها ممکن است سعی کنند در مورد چگونگی تعیین محدودیت ها یا نحوه برخورد با عصبانیت ها توصیه هایی ارائه دهند.

ما همیشه با کل مفهوم «کودک را محروم کن» مخالف بوده‌ایم، زیرا نمی‌توانم هیچ فایده‌ای از انضباط بدنی، تنبیه بدنی یا هیچ چیز دیگری در آن طبیعت ببینم.

من یک تحقدق در فمیلیکو انجام دادیم و در میان چیزهای دیگر در مورد اثرات ضرب و شتم مطالعه کردیم، و هیچ مدرکی مبنی بر فواید آن، به خصوص در دراز مدت، وجود ندارد.

ما هم سعی می کنیم فریاد نزنیم. ما همیشه دوست داشتیم فرزندانمان محترم باشند زیرا این کار درستی است. ما می خواهیم آنها مهربان باشند زیرا به دیگران احترام می گذارند.

ما می خواهم آنها سخاوتمند باشند زیرا شادی دیگران را برای آنها به ارمغان می آورد. ما نمی خواهیم آنها از ترس گرفتار شدن توسط والدین یا معلمان خود این کارها را انجام دهند. اگر اینطور بود، نگران این بودیم که وقتی ما نبودیم چگونه رفتار میکنند. وقتی می دانیم که آنها ذاتاً انگیزه دارند، می دانیم که این ارزش ها و باورها را حفظ خواهند کرد.

شما فرزندتان را بهتر می شناسید، پس لطفاً این را به خاطر بسپارید.

اگر کودکی لوس رفتار می کند، به احتمال زیاد والدین این کار را انجام می دهند... نه کودک.

بچه ها نمی توانند خودشان را لوس کنند. این به این دلیل اتفاق می‌افتد که کودک یاد می‌گیرد چه انتظاری داشته باشد. این به ما به عنوان والدین بستگی دارد که به آنها کمک کنیم.

به یاد داشته باشید که در حالی که لوس کردن فرزندتان ممکن است با دادن بیش از حد و بدون قدردانی به او اتفاق بیفتد، همچنین می تواند به این دلیل باشد که کودک شما به دیگران یا چیزها احترام نمی گذارد.

همچنین ممکن است لوس شدن آنها تصادفی رخ دهد…

ما چیزهای زیادی را می بینیم که فکر می کنیم آنها دوست دارند. از آنجایی که ما عاشق دیدن لبخند کودکانمان هستیم، آن را برای آنها میخریم. دفعه بعد که بیرون بودیم همین کار را می کنیم. به زودی، به جای قدردانی، آنها که مورد انتظار است. حتی بدون اینکه بدانیم آنها را به افراد ناسپاس تبدیل می کنیم - این کار را انجام دادیم.

اشکالی ندارد - زیرا امروز روزی است که ما نادیده گرفتن را شروع می کنیم! می توان به کودکان لوس یاد داد که قدردان باشند، بنابراین تبدیل به بزرگسالانی مسئولیت پذیر و محترم می شوند.

علت لوس شدن کودکان

 محبت افراطی | توجه بیش از اندازه به کودکان

شاید به جرات بگوییم نحوه تربیت و رفتار والدین با کودکان، مهم ترین علت لوس شدن بچه هاست. همه‌ی ما می‌دانیم که محبت پدر و مادر به فرزندانشان بی اندازه و بی‌نهایت است، اما این موضوع نباید بر تربیت کودک تاثیر منفی بگذارد. زمانی که شما به خواسته ها و نیازهای فرزندتان بیش از اندازه توجه می‌کنید و یا اصطلاحا همیشه خودتان را به آب و آتش می زنید تا آب در دل کودکتان تکان نخورد، کودک در مسیر لوس شدن قرار می‌گیرد. بنابراین والدین باید در عین محبت و مهربانی به کودکشان، قاطع و استوار باشند. پس فراموش نکنید که انعطاف پذیری بیش از اندازه‌ی نرمال، منجر به شکل گیری افکار شوم در فرزندتان می‌شود.

 کودکی سخت والدین

معمولا یکی دیگر از رایج ترین دلیل لوس شدن بچه ها، گذشته تلخ والدین است. ممکن است پدر و مادر در دوران کودکی خود کمبودهایی را تجربه کرده باشند و یا دوران سختی را پشت سرگذاشته اند. به همین دلیل نمی‌خواهند فرزندشان کمبودی را در زندگی خود احساس کند.

 تک فرزندی یکی دیگر از دلایل لوس شدن کودکان

تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که خواهر و یا برادری ندارند و تک فرزند هستند، بیشتر در معرض لوس شدن قرار می‌گیرند. معمولا والدین تمام توجه‌شان را به تنها فرزندشان معطوف می‌کنند و به بهانه تک بودن، تمام خواسته هایشان را عملی می‌کنند. این فرزندان در زندگی خود هیچ رقیبی نداشته و احساس فرمانروایی می‌کنند. بنابراین در مسیر لوس و ننر شدن قرار می‌گیرند.

منبع: https://familico.ir/



:: بازدید از این مطلب : 402
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 10 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 

مالک احساسات خود باشید و مسئولیت آنها را بپذیرید.

اشکالی ندارد که ناامید باشید و اشکالی ندارد که گاهی اوقات ناراحت باشید - ما همیشه این را به بچه هایمان می گوییم. فقط به یاد داشته باشید که نحوه واکنش ما به این احساسات همیشه خوب نیست. فریاد زدن یا به هم زدن درها اشکالی ندارد. بچه‌های شما تماشا می‌کنند - پس طوری واکنش نشان ندهید که نمی‌خواهید آنها را الگو برداری کنند.

احساستان را به عملی کنید.

در عذرخواهی خود توضیح دهید که چرا چنین احساسی داشتید. چه اتفاقی افتاد که باعث شد چنین واکنشی نشان دهید؟ فقط از این به عنوان فرصتی برای سرزنش استفاده نکنید ("متاسفم که فریاد زدم، اما اگر ماشین هایتان را می گرفتید به پایم آسیب نمی رساند.")

بابت رفتارتان عذرخواهی کنید

اشاره کنید که کدام اقدام شما نامناسب بوده و دلیل آن را توضیح دهید. بچه های شما یاد خواهند گرفت که نمی توانند اینطور رفتار کنند.

احساسات فرزندتان را بشناسید.

به آنها نشان دهید که می دانید آسیب دیده اند یا ترسیده اند. اگر جرقه عمل شما توسط کاری انجام شده یا نکرده است، مطمئن شوید که آنها درک می کنند که محبت شما بر این اساس نیست که آنها انتظارات شما را برآورده کنند.

 

5. نحوه برنامه ریزی خود را برای جلوگیری از این وضعیت در آینده به اشتراک بگذارید.

این یک فرصت عالی است تا به فرزند خود بیاموزید که چگونه از اشتباهات ما درس بگیرد و خود را بهبود بخشد. برای اینکه مثلاً دیگران را سرزنش نکنید یا فریاد نزنید، هدفتان را مشخص کنید.

 

6. طلب ​​بخشش کنید.

این می تواند به سادگی "آیا می توانی مرا ببخشی؟" باشد.

 

7. تمرکز بر اصلاحات و راه حل ها

پیشنهاد دهید تا با فرزندتان در مورد مشکل صحبت کنید و راه حل هایی برای آن پیدا کنید.

عذر خواهی از کودک کار درستی است؟

این تصور که عذرخواهی والدین از کودک نشانه ضعف و یا عدم اقتدار است، اصلا پذیرفتنی نیست. شما با پذیرفتن اشتباه خود و عذرخواهی از کودک به او می آموزید که قصد نادیده گرفتن قوانین و ادب را ندارید. چنین رفتاری نه تنها اقتدار شما را زیر سوال نمی‌برد بلکه می‌توانید یک الگوی خوب برای فرزندان خود بوده و او را تشویق کنید که در صورت انجام هر کار اشتباهی، باید عذرخواهی کند. به همین دلیل ما در ادامه به مزایا و اهمیت عذرخواهی از کودک اشاره می کنیم.

عذرخواهی از کودک به او مسئولیت پذیری را می آموزد

همه پدر و مادرها دوست دارند رفتار و خلقیات پسندیده را به فرزندان خود بیاموزند تا آن ها روابط سالم و بهتری را با دیگران برقرار کنند. یکی از این خلقیات، افزایش مهارت مسئولیت پذیری کودک است. برای اینکه کودک بیاموزد در برابر خطاها و اشتباهات خود مسئول بوده و باید در قبال کارهای اشتباه خود عذرخواهی کند، باید خودمان این رفتار را در خود تقویت کنیم. بنابراین هر زمان که احساس کردید که رفتار شما اشتباه بوده است با عذرخواهی از فرزند به او یاد می‌دهید که باید مسئولیت اشتباهش را بپذیرد.

مشاوره فمیلیکو



:: بازدید از این مطلب : 407
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 7 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی
علائم حمله پانیک شامل اضطراب شدید و احساسات فیزیکی ترس، مانند افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، لرزش و تنش عضلانی است.
محرک‌های حملات پانیک می‌تواند شامل تنفس بیش از حد، دوره‌های طولانی استرس، فعالیت‌هایی باشد که منجر به واکنش‌های فیزیکی شدید (به عنوان مثال ورزش، نوشیدن بیش از حد قهوه) و تغییرات فیزیکی بعد از بیماری یا تغییر ناگهانی محیط می‌شود.
حملات پانیک را می توان با طیف وسیعی از درمان ها از جمله داروها، روان درمانی و مدیریت استرس و تکنیک های آرام سازی درمان کرد.
علل
مشخص نیست که چه چیزی باعث حملات پانیک یا اختلال پانیک می شود، اما این عوامل ممکن است نقش داشته باشند:
ژنتیک
استرس عمده
خلق و خوی که بیشتر به استرس حساس است یا مستعد احساسات منفی است
تغییرات خاصی در نحوه عملکرد بخش هایی از مغز شما
حملات پانیک ممکن است در ابتدا به طور ناگهانی و بدون هشدار ظاهر شوند، اما با گذشت زمان، معمولاً در موقعیت های خاصی ایجاد می شوند.
برخی از تحقیقات روانشناسی آویژه نشان می دهد که واکنش طبیعی بدن شما در برابر خطر در حملات پانیک دخیل است. به عنوان مثال، اگر یک خرس گریزلی به دنبال شما بیاید، بدن شما به طور غریزی واکنش نشان می دهد. ضربان قلب و تنفس شما با آماده شدن بدن برای یک موقعیت خطرناک تسریع می شود. بسیاری از واکنش های مشابه در حمله پانیک رخ می دهد. اما ناشناخته است که چرا وقتی هیچ خطر آشکاری وجود ندارد، حمله پانیک رخ می دهد.
عوامل خطر
علائم اختلال هراس اغلب در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود و زنان را بیشتر از مردان مبتلا می کند.
عواملی که ممکن است خطر ابتلا به حملات پانیک یا اختلال پانیک را افزایش دهند عبارتند از:
  • سابقه خانوادگی حملات پانیک یا اختلال پانیک
  • استرس عمده زندگی، مانند مرگ یا بیماری جدی یکی از عزیزان
  • یک رویداد آسیب زا، مانند تجاوز جنسی یا یک تصادف جدی
  • تغییرات عمده در زندگی شما، مانند طلاق یا اضافه شدن نوزاد
  • سیگار کشیدن یا مصرف بیش از حد کافئین
  • سابقه آزار جسمی یا جنسی در دوران کودکی
عوارض
حملات پانیک و اختلال پانیک در صورت درمان نشدن می‌توانند تقریباً هر بخش از زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهند. ممکن است آنقدر از حملات پانیک بیشتر بترسید که در حالت ترس دائمی زندگی کنید و کیفیت زندگی شما را خراب کند.
 
عوارضی که حملات پانیک ممکن است ایجاد کند یا با آنها مرتبط باشد عبارتند از:
 
  • ایجاد فوبیای خاص، مانند ترس از رانندگی یا ترک خانه
  • مراقبت های پزشکی مکرر برای نگرانی های سلامتی و سایر شرایط پزشکی
  • دوری از موقعیت های اجتماعی
  • مشکلات در محل کار یا مدرسه
  • افسردگی، اختلالات اضطرابی و سایر اختلالات روانپزشکی
  • افزایش خطر خودکشی یا افکار خودکشی
  • سوء استفاده از الکل یا مواد دیگر
  • مشکلات مالی
برای برخی از افراد، اختلال هراس ممکن است شامل آگورافوبیا باشد - اجتناب از مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که باعث اضطراب شما می‌شوند، زیرا می‌ترسید در صورت داشتن حمله پانیک نتوانید فرار کنید یا کمک بگیرید. یا ممکن است برای ترک خانه خود به دیگران متکی باشید که با شما باشند.
پیشگیری
هیچ راه مطمئنی برای جلوگیری از حملات پانیک یا اختلال پانیک وجود ندارد. با این حال، این توصیه ها ممکن است کمک کند.
 
  • در اسرع وقت برای حملات پانیک درمان کنید تا از بدتر شدن یا بیشتر شدن آنها جلوگیری کنید.
  • برای کمک به جلوگیری از عود یا بدتر شدن علائم حمله پانیک، برنامه درمانی خود را دنبال کنید.
  • فعالیت بدنی منظم داشته باشید، که ممکن است در محافظت در برابر اضطراب نقش داشته باشد
افراد مبتلا به پانیک به دلیل رنج و اضطرابی که متحمل می‌شوند زندگی سختی دارند. از این رو باید درمان پانیک را آغاز کنند و در صورتی که به موقع برای درمان اقدام شود، بهبود آن سریع‌تر پیش خواهد رفت و فرد راحت‌تر می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. علاوه بر آن درمان این بیماری در درجه اول با روان درمانی آغاز می‌شود و با توجه به سابقه بیماری فرد یا شدت آن ممکن است دارو درمانی نیز انجام شود. در ادامه به بررسی روش‌های درمان این اختلال می‌پردازیم.
منبع:
https://www.betterhealth.vic.gov.au/
https://psychology.avije.org


:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 7 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 

همانطور که همه می گویند، نوجوانی بهترین مرحله در زندگی است! با خود شادی، اشتیاق، سرگرمی و هیجان زیادی به همراه دارد. وقتی نوجوان شما وارد همه چیزهای جدید می شود، با "انتخاب های"های زیادی روبرو می شود.

 این مرحله فوق العاده با چالش های زیادی نیز همراه است. ممکن است دختر نوجوان خود را با مشکلات زیادی روبرو کنید. نوجوانی دورانی است که پر از سردرگمی است و مسائل کوچک واقعاً بزرگ به نظر می رسند. به عنوان والدین، باید به دختر خود در مواجهه با این مشکلات رفتاری کمک کنید. در زیر لیستی از مشکلات دختران نوجوان آمده است، برای دانستن بیشتر به ادامه مطلب مرکز مشاوره فمیلیکو را بخوانید.

ظاهر:

این احتمالاً به عنوان مشکل شماره یک در لیست مشکلات هر دختر نوجوان مشخص می شود. این زمانی است که بدن او مدام در حال تغییر است و باید با آن کنار بیاید. در راس آن، او مدام در مورد  بدن های بی نقص می بیند و می شنود. رسانه ها و فشار همتایان نیز ویران کننده بر روی او فشار وارد میکنند.

راه حل:

نوجوان خود را بسیار دقیق زیر نظر داشته باشید.

بحث کنید که این "ظاهر" نشکلی ندارد.

مراقب باشید که دختر جوان شما عادات غذایی ناسالم نداشته باشد.

اطمینان حاصل کنید که افرادی که با آنها وقت می گذراند رفتار نامطلوب انجام نمی دهند.

2. تحصیلات:

این زمانی است که دختر نوجوان شما باید به طور مداوم استعداد خود را با کسب امتیاز بالا، موفقیت در امتحانات و سایر زمینه های آموزشی ثابت کند. این فشار زیادی بر دختر جوان شما وارد می کند و منجر به استرس و فشار بی مورد می شود.

راه حل:

به دختر نوجوان خود بفهمانید که باید خوب درس بخواند و نمرات خوبی کسب کند، اما نمرات هیچ راهی برای قضاوت کردن کسی نیست. نمرات پایین هیچ کس را کم سواد یا استعدادش را کمتر نمی کند. همیشه آزمون دیگری وجود دارد که او بتواند خود را در آن ثابت کند.

او را تشویق کنید تا فعالیت های فوق برنامه ای را که دوست دارد انجام دهد. این به او کمک می کند تا در عین ایجاد تمرکز و قدرت تمرکز بیشتر، آرام شود.

3. قرار ملاقات عاشقانه:

نوجوانی در حال حاضر با مشکلات و چالش های زیادی همراه است. افزایش ناگهانی جریان هورمون های جنسی در داخل بدن آن را حتی بدتر می کند. ممکن است متوجه شوید که دخترتان برای اولین بار عاشق شده و در برابر روابط عاشقانه آسیب پذیر است. بسیاری از دختران نوجوان، عاشقانه های سالم و عشق در سنین پایین را نیز تجربه می کنند. با این حال، فشار همسالان، تغییر زمان و پیشرفت رسانه‌ها به نوعی رابطه جنسی را با چنین روابط عاشقانه نوجوانی مرتبط می‌کند. این باعث می شود که دختر نوجوان شما در روابط عاشقانه حتی در سنین پایین احساس کند که رابطه جنسی طبیعی است. همچنین، این زمان برای او بسیار گیج کننده است.

راه حل:

به او توضیح دهید که نه گفتن به رابطه کاملاً خوب است.

او را در زمینه جنسی آموزش دهید. برای شما بسیار مهم است که تمام اطلاعات مربوط به موضوع جنسیت را در زمان رشد و رشد او منتقل کنید. باز باشید و با او در رابطه جنسی صحبت کنید، این یک تابو نیست.

به او بیاموزید که چگونه احتیاط را رعایت کند، زیرا همیشه نمی توان روابط را کنترل کرد.

 نشانه‌های رابطه ناسالم در دوران نوجوانی چیست؟

بسیاری از نوجوانان به دلیل گرایش به ارتباط با جنس مخالف، وارد رابطه‌ای می‌شوند که ناسالم است. اما به دلیل وابستگی شدید چشم‌ خود را روی مشکلات بسته و قبول نمی‌کنند که این رابطه به ضررشان خواهد بود. در مواردی هم این وابستگی و محبت ظاهری منجر به ازدوج در سن پایین می‌گردد. در ادامه برخی از نشانه‌های رابطه ناسالم را ذکر می کنیم.

  • دعوا و بحث مداوم و در برخی موارد درگیری فیزیکی
  • عدم ابراز علاقه و حمایت
  • دروغ گفتن و پنهان کاری شریک عاطفی
  • رعایت نکردن احترام به شما و خانواده‌تان
  • بد دهن بودن و توهین کردن‌های زیاد
  • محدود کردن فرد
  • دخالت در حریم شخصی
  • پیگیری فرد مقابل درباره رابطه جنسی یا لمس مدام بدن

https://virgool.io/@family_counselling

 



:: بازدید از این مطلب : 344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 5 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

علت دقیق اختلال شخصیت هیستریونیک مشخص نیست، اما بسیاری از متخصصان سلامت روان بر این باورند که هم عوامل آموخته شده و هم عوامل ارثی در ایجاد آن نقش دارند. به عنوان مثال، تمایل به اختلال شخصیت هیستریونیک در خانواده ها نشان می دهد که استعداد ژنتیکی برای این اختلال ممکن است ارثی باشد. با این حال، فرزند والدین مبتلا به این اختلال ممکن است به سادگی رفتار آموخته شده را تکرار کند. سایر عوامل محیطی که ممکن است دخیل باشند عبارتند از فقدان انتقاد یا تنبیه در دوران کودکی، تقویت مثبت که تنها زمانی انجام می شود که کودک برخی از رفتارهای تایید شده را انجام می دهد، و توجه غیرقابل پیش بینی والدین (والدین) به کودک، که همگی منجر به سردرگمی می شود. در مورد اینکه چه نوع رفتاری تأیید والدین را به دست می آورد. اختلالات شخصیت همچنین معمولاً در رابطه با خلق و خوی فردی و سبک‌های روان‌شناختی و روش‌هایی که افراد یاد می‌گیرند تا با استرس در حین رشد کنار بیایند، ایجاد می‌شوند.

 

اختلال شخصیت هیستریونیک چگونه تشخیص داده می شود؟

در صورت وجود علائم این اختلال شخصیت، پزشک ارزیابی را با انجام یک شرح حال کامل پزشکی و روانپزشکی آغاز می کند. اگر علائم فیزیکی وجود داشته باشد، ممکن است یک معاینه فیزیکی و آزمایش‌های آزمایشگاهی (مانند مطالعات تصویربرداری عصبی یا آزمایش‌های خون) نیز توصیه شود تا اطمینان حاصل شود که یک بیماری جسمی هیچ علامتی را ایجاد نمی‌کند.

 

اگر پزشک هیچ دلیل فیزیکی برای علائم پیدا نکند، ممکن است فرد را به روانپزشک، روانشناس یا دیگر متخصصان بهداشت رفتاری مجاز ارجاع دهد که ممکن است از ابزارهای مصاحبه و ارزیابی ویژه طراحی شده برای ارزیابی یک فرد از نظر اختلال شخصیت استفاده کنند.

 

اختلال شخصیت هیستریونیک چگونه درمان می شود؟

به طور کلی، افراد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک باور ندارند که به درمان نیاز دارند. آنها همچنین تمایل دارند که احساسات خود را اغراق کنند و از روتین بیزارند، که پیروی از یک برنامه درمانی را دشوار می کند. با این حال، اگر افسردگی - که احتمالاً با از دست دادن یا یک رابطه شکست خورده همراه است - یا مشکل دیگری ناشی از اعمال آنها باعث ناراحتی آنها شود، ممکن است به دنبال کمک باشند.

 

روان درمانی (نوعی از مشاوره) به طور کلی درمان انتخابی برای اختلال شخصیت هیستریونیک است. هدف از درمان کمک به فرد برای کشف انگیزه‌ها و ترس‌های مرتبط با افکار و رفتار خود و کمک به فرد برای یادگیری برقراری ارتباط مثبت با دیگران است.

 

گاهی اوقات ممکن است از دارو به عنوان درمان سایر شرایطی که ممکن است با این اختلال نیز وجود داشته باشد، مانند افسردگی و اضطراب استفاده شود.

طبق DSM-5، برای تشخیص HPD، یک فرد باید پنج یا بیشتر از علائم زیر را داشته باشد:

 

ناراحتی در موقعیت هایی که در آن مرکز توجه نیستید

تعامل با دیگران که اغلب با رفتارهای اغواکننده یا تحریک آمیز جنسی نامناسب مشخص می شود

به سرعت در حال تغییر و بیان سطحی احساسات هستید

به طور مداوم از ظاهر فیزیکی برای جلب توجه به خود استفاده می کند

سبک گفتاری که بیش از حد امپرسیونیستی و فاقد جزئیات است

خود نمایشی، نمایشی بودن و ابراز اغراق آمیز احساسات را نشان می دهد

به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار می گیرد

روابط را صمیمانه تر از آنچه هست می داند

همپوشانی زیادی بین ویژگی های اختلال شخصیت هیستریونیک (HPD) و اختلال شخصیت مرزی (BPD) وجود دارد، به طوری که برخی از کارشناسان معتقدند که HPD ممکن است در واقع از BPD قابل تشخیص نباشد.

 

بر اساس تحقیقات مشاوره روانشناسی آویژه در DSM-5، "اگرچه مرزی را می توان با توجه طلبی، رفتار دستکاری و احساسات در حال تغییر مشخص کرد، اما با خود ویرانگری، اختلالات عصبانیت در روابط نزدیک و احساس مزمن پوچی عمیق و اختلال هویت مشخص می شود." .

 

شرایط دارای شباهت هایی هستند از جمله:

ویژگی‌های احساساتی که به سرعت در حال تغییر و واکنش هستند را به اشتراک بگذارید

 

با رفتار تکانشی مرتبط هستند

 

با بیان بسیار قوی احساسات مشخص می شوند

 

برخی از پزشکان استدلال می کنند که کیفیت این علائم در HPD در مقابل BPD متفاوت است - به ویژه اینکه تغییر سریع احساسات در HPD با همان عمق و شدت احساسات در BPD تجربه نمی شود. با این حال، متخصصان دیگر استدلال کرده اند که HPD و BPD لزوماً اختلالات متمایز نیستند.

 

با این حال، علیرغم پیش‌بینی‌ها مبنی بر حذف تشخیص HPD در DSM-5، اینطور نبود، و بنابراین تشخیص خاص و منحصر به فرد خود باقی می‌ماند.

 

علل و عوامل خطر

اگرچه علت دقیق اختلال شخصیت هیستریونیک مشخص نیست، اما تصور می شود که این اختلال به دلیل ترکیبی از تأثیرات ژنتیکی و محیطی ایجاد می شود. ژن‌های شما ممکن است شما را در برابر ابتلا به اختلال شخصیت آسیب‌پذیر کند و یک موقعیت زندگی ممکن است باعث رشد واقعی شود.

 

ژن ها:

برخی از ویژگی های شخصیتی ممکن است توسط والدینتان از طریق ژن های ارثی به شما منتقل شود. گاهی اوقات به این صفات، خلق و خوی شما گفته می شود

 

محیط:

محیط شما شامل محیطی است که در آن بزرگ شده‌اید، رویدادهایی که رخ داده و روابط با اعضای خانواده و دیگران.

 

سایر عوامل مرتبط با افزایش خطر ابتلا یا ایجاد اختلالات شخصیت عبارتند از:

 

سبک فرزندپروری، به ویژه مرزهای ناسازگار یا بیش از حد افراطی

والدینی که رفتارهای نمایشی یا فرار را مدل می کنند

سابقه خانوادگی اختلالات روانپزشکی، مصرف مواد یا اختلالات شخصیتی

ترومای دوران کودکی

شرایط مرتبط

اختلال شخصیت هیستریونیک نیز با سایر اختلالات شخصیتی مرتبط است از جمله:

 

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیتی خودشیفتگی

اختلال شخصیت وابسته

اختلال علائم جسمی

تنها چند مطالعه وجود دارد که وقوع همزمان HPD و BPD را بررسی کرده است. یک مطالعه نقل شده نشان داد که HPD اغلب با BPD رخ می دهد. در مطالعه دیگری که از یک نمونه جامعه استفاده کرد، حدود 10٪ از افراد مبتلا به BPD معیارهای HPD را نیز داشتند.

 

درمان اختلال شخصیت هیستریونیک

درمان اختلال شخصیت هیستریونیک اغلب دشوار است، تا حدی به این دلیل که افراد مبتلا به این عارضه اغلب تنها زمانی به دنبال درمان هستند که این اختلال برای آنها مشکلات عمده یا استرس ایجاد کند. هنگامی که به دنبال کمک هستید، درمان ممکن است شامل روان درمانی، داروها یا ترکیبی از این دو همراه با تغییر سبک زندگی باشد.

 

روان درمانی

روان درمانی می تواند در درمان HPD موثر باشد، زیرا می تواند به کاهش پریشانی عاطفی، بهبود عزت نفس و افزایش مهارت های مقابله ای فرد کمک کند. روان درمانی حمایتی بهترین درمان انتخابی است. این رویکرد بر بهبود عزت نفس، کاهش پریشانی عاطفی و بهبود مهارت های مقابله ای تمرکز دارد.

 

گروه درمانی و خانواده درمانی به طور کلی توصیه نمی شوند زیرا علائم HPD مانند جلب توجه از اعضای گروه و علائم اغراق آمیز ممکن است در فضای گروهی ایجاد یا بدتر شوند.

 

دارو درمانی

در حالی که هیچ داروی مورد تایید FDA برای درمان اختلال شخصیت هیستریونیک وجود ندارد، ممکن است از داروها برای درمان اختلالات عاطفی یا نوسانات خلقی، خشم، گریه، اضطراب و افسردگی که اغلب همراه با این اختلال هستند استفاده شود. هر گونه افسردگی یا اختلالات اضطرابی مرتبط را می توان با داروهای ضد افسردگی درمان کرد.

 

درمان جامع نگر

تکنیک‌های ذهن آگاهی، از جمله یوگا، تای چی، و بیوفیدبک نیز ممکن است به افراد مبتلا به اختلالات شخصیت کمک کند تا احساسات درونی خود از جمله تکانشگری و واکنش‌پذیری عاطفی را کنترل کنند.

 

مقابله با HPD

افراد مبتلا به HPD اغلب کمتر تشخیص داده می شوند و تحت درمان قرار نمی گیرند، بنابراین شاید بهترین راه برای بهبود علائم، ابتدا شناسایی آنها باشد. با درمان مناسب، می توانید یاد بگیرید که علائم را مدیریت کنید و یک برنامه مراقبت از خود برای بهبود کیفیت زندگی ارائه دهید، از جمله:

 

ایجاد برنامه غذایی و خواب ثابت

به طور منظم ورزش کنید

پرهیز از مواد مخدر و الکل

کمک گرفتن از دوستان و خانواده قابل اعتماد برای نگه داشتن شما در مسیر

برای کمک

اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده به اختلال شخصیت هیستریونیک مبتلا باشد، تشویق آن شخص به کمک گرفتن بسیار مهم است. بدون درمان حرفه ای، بعید است که علائم و تأثیرات مرتبط با آنها بر روابط بهبود یابد. تمام تلاش خود را برای یادگیری در مورد HPD، از جمله علائم و درمان، انجام دهید تا بتوانید فرد مورد علاقه خود را بهتر درک کنید و از آن حمایت کنید.

 

اگر شما یا یکی از عزیزانتان با اختلال شخصیت هیستریونیک دست و پنجه نرم می کنید، برای کسب اطلاعات در مورد امکانات پشتیبانی و درمانی در منطقه خود، با مرکز مشاوره آویژه تماس بگیرید.

 

منبع:

 

https://www.verywellmind.com/histrionic-personality-disorder-2795445

 

 

 

برای منابع بیشتر در مورد سلامت روان، به پایگاه داده ما https://psychology.avije.org/ مراجعه کنید.



:: بازدید از این مطلب : 389
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 1 دی 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

 

بله، طبیعی است که نخواهیم افرادی که دوستشان داریم بمیرند. ما از همراهی آنها لذت می بریم و می دانیم که زندگی بدون آنها بسیار متفاوت خواهد بود.

در بیشتر مقالات مشاوره آویژه ما همچنین در فرهنگ مدرن به اندازه کافی درباره مرگ صحبت نمی کنیم. بنابراین ممکن است مقدار مشخصی از ترس وجود داشته باشد زیرا ما به طور کامل نمی دانیم با چه چیزی روبرو هستیم.

فروید ترس از مرگ و مردن «تاناتوفوبیا» را ابداع کرد و احساس کرد همه ما از آن رنج می‌بریم زیرا از پذیرش مرگ‌پذیری خود امتناع می‌کنیم. روانشناسان مدرن این ترس رایج را "اضطراب مرگ" ساده قدیمی می نامند.

ترس سالم یا ناسالم؟

ترس عادی از دست دادن شامل نگرانی و غم و اندوه زمانی است که ما به زندگی عزیزانمان فکر می کنیم و به دنبال آن درک می کنیم که این یک واقعیت اجتناب ناپذیر زندگی است. می‌تواند به معنای لحظه‌ای باشد که با توجه به مرگ و میر خودمان سپری شده‌ایم. اما به طور کلی، ما متوجه می شویم که با آن کنار می آییم.

ترس ناسالم از از دست دادن عزیزان بیشتر شبیه یک اضطراب در حال افزایش است و با تفکر افراطی همراه است. ما احساس می کنیم زندگی ما بدون شخص مقابل به پایان می رسد.

هر چه بیشتر به از دست دادن فرد مورد علاقه فکر کنیم، احساس بدتری داریم. علائم اضطراب شروع می شود که می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • افکار غیرمنطقی فزاینده
  • احساس ترس رو به رشد و فراگیر
  • علائم فیزیکی مانند عرق کردن، ضربان قلب، ناراحتی معده، تنش عضلانی
  • تغییر در الگوهای خواب و خوردن
  • حملات پانیک احتمالی

انواع ترس از دست دادن عزیزان چیست؟

فوبیا از دست دادن عزیزان دو نوع کلی دارد: فوبیا سالم و ناسالم. در ادامه هر یک را بررسی خواهیم کرد.

فوبیا سالم

این ترس کم و بیش در وجود همه انسان‌ها نهفته است. طبیعی است که ما نگران از دست دادن عزیزانی باشیم که زندگی خود را با آن‌ها گذرانده‌ایم و نقش مهمی در زندگی ما ایفا کرده‌اند. زمانی که افراد دچار این ترس می‌شوند اگر زندگی آن‌ها مختل نشود و تنها به دنبال درک حقیقت مرگ باشند جای نگرانی نیست و ترسی سالم به حساب می‌آید.

فوبیا ناسالم

بیماری ترس از دست دادن عزیزان زمانی خطرناک می‌شود و به درمان نیاز دارد که شما به طور دائم در حال فکر کردن به آن هستید، دچار اضطراب می‌شوید و نمی‌توانید کارهای خود را به درستی انجام دهید. در صورتی که این ترس پیشرفت کند و با افکار خود به آن شاخ و برگ بدهید علائمی همچون تپش قلب، ناراحتی معده، اختلالات خواب یا خوردن نیز برای شما به وجود می‌آید. در نتیجه این نوع ترس، ناسالم است و باید به فکر درمان فوبیا از دست دادن عزیزان باشید و در صورت لزوم به مشاوره روانشناسی مراجعه کنید.

ترس از دست دادن چیست؟

از دست دادن یکی از عزیزان امری آسان نیست که همه نگرانی هایمان را روی آن بگذاریم زیرا یک اضطراب قابل قبول است.

بنابراین گاهی اوقات از ترس از دست دادن عزیزان خود برای پنهان کردن ترس های دیگری که بیشتر از آنها خجالت می کشیم، استفاده می کنیم، مانند ترس از:

  • تنها بودن
  • باید همه کارها را به تنهایی انجام دهید
  • ندانستن چگونه کنار بیاید
  • بدون داشتن هویت از خود

چرا اعتراف به این "ترس های زیر ترس" بسیار مهم است؟ در واقع برخورد با آنها راحت تر است.

ما نمی‌توانیم مانع از مرگ دیگران در اطرافمان شویم. اما می‌توانیم برای یادگیری روش‌های جدید بودن، حمایتی پیدا کنیم، و گام‌هایی رو به جلو برداریم تا دیگر از این ایده که مسئولیت هدایت زندگی‌مان را بر عهده داریم، غرق نشویم.

ترس از دست دادن عزیزان و وابستگی به یکدیگر

آیا شما نوجوانی هستید که از مرگ مادرتان می ترسید؟

در یک رابطه عاشقانه و با این فکر که شریکتان در اطرافتان نیست، حملات پانیک را تجربه می کنید؟

ترس از دست دادن عزیزان می تواند مشکل همبستگی را پنهان کند. وابستگی مشترک شامل گرفتن حس خود و ارزش خود از شخص دیگری است، به جای اینکه آن را در درون خود پرورش دهید.

اگر در یک رابطه وابسته هستید، احساس خواهید کرد که مسئولیت شما این است که دائماً طرف مقابل را خوشحال کنید و بدون او نمی دانید چه کسی هستید.

علیرغم اینکه به خود می گویید که «واقعاً طرف مقابل را دوست دارید»، هم وابستگی یک راه سالم برای برقراری ارتباط نیست. این باعث می شود که نتوانید تمام منابع درونی و قدرت شخصی خود را ببینید.

اجازه دادن به خود برای مهاجرت و مستقل شدن می تواند تفاوت واقعی ایجاد کند. اما هم‌وابستگی می‌تواند الگوی بسیار قدرتمندی باشد، و ممکن است لازم باشد برای درک احساسات خود و یادگیری افزایش عزت نفس خود، از حمایت حرفه‌ای استفاده کنید.

منبع:

مشاوره روانشناسی آویژه

https://www.harleytherapy.co.uk/counselling/fear-of-losing-loved-ones.htm

 


:: بازدید از این مطلب : 406
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 آذر 1400 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم هاشمی

برای برخی افراد، طلاق یکی از آسیب زاترین اتفاقات زندگی آنها خواهد بود. طلاق و اتفاقات منتهی به آن می تواند باعث ایجاد حس بسیار بدی شود. در نتیجه، می‌تواند شما را با آسیب‌های خیانت مواجه کند، یک زخم عاطفی که ممکن است دنیای شما را پر از سردرگمی، هرج و مرج و درد دل کند.

طلاق می تواند تأثیر منفی بر کودکان و بزرگسالان داشته باشد. متأسفانه، وقتی والدین از هم جدا می شوند، بچه ها و نیازهایشان ممکن است در مشاجره و دعوای والدین گم شوند. در نتیجه، ممکن است احساس تنش های خیانت از طرف هر دو والدین را تجربه کنند. متأسفانه، همه افراد درگیر احتمالاً آشفتگی و پریشانی را تجربه خواهند کرد. خب، بعدش چیه؟

 آیا شانسی وجود دارد که ازدواج شما درست شود؟

چگونه در رابطه ای که آسیب خیانت وجود دارد به جلو حرکت می کنید؟ چگونه از درد دل درمان می‌شوید یا اعتماد را بازسازی می‌کنید؟ آیا طلاق تنها راه حل است؟

 آیا طلاق ضروری است؟

دلایل زیادی وجود دارد که زوج ها طلاق می گیرند و بسیاری از آنها بعد از خیانت چنین می کنند. در واقع، طبق پژوهش های مرکز مشاوره فمیلیکو ، حدود نیمی از ازدواج ها بعد از خیانت به طلاق ختم می شود. برای برخی، احساس آرامش را به ارمغان می آورد، در حالی که برخی دیگر ممکن است احساساتی مشابه از دست دادن کسی را تجربه کنند. علائم، غم و اندوه و ویرانی می تواند به طور نامحدود باقی بماند.

رویدادی که باعث شد به فکر پایان دادن به رابطه تان باشید، ممکن است وحشتناک باشد آنقدر عمیق بوده که فکر نمی کنید راه دیگری وجود دارد. با این حال، روند طلاق می تواند غیرقابل پیش بینی و همچنین دردناک باشد. چیزهای کمی می توانند باعث درد، سردرگمی و دل درد شوند به اندازه خیانت.

آسیب خیانت زمانی اتفاق می افتد که یک خیانت غیرقابل تصور رابطه اعتماد و امنیت را از بین می برد. به عنوان مثال می توان به خیانت، اعتیاد، یا فریب مالی جدی اشاره کرد. ضربه ناشی از خیانت می تواند منجر به علائمی شبیه به PTSD شود. در نتیجه، برخی از زوج ها به دنبال درمان خیانت می روند، در حالی که برخی دیگر تصمیم می گیرند راه خود را ادامه دهند.

بهبودی پس از زخم خیانت

بهبودی پس از ضربه خیانت برای همه متفاوت به نظر می رسد. با این اوصاف، تصمیم برای با هم ماندن یا جدایی، تصمیمی است که ممکن است به عنوان زوج یا فردی بگیرید.

بسیاری از زوج‌ها درمان آسیب‌های ناشی از خیانت را بیش از آن چیزی می‌دانند که خودشان می‌توانند آن را تحمل کنند. با این حال، افراد زیادی هستند که برای کمک به یک درمانگر خیانت مراجعه می کنند. آنها با هم با آسیب پذیری و چالش روبرو می شوند. با کمک یک متخصص، برخی از درمان بیرون می آیند و احساس ارتباط قوی تری نسبت به قبل دارند.

EFT یک رویکرد بسیار موفق برای زوج درمانی است که ممکن است به شما در بهبودی کمک کند. غلبه بر درد دل و احساسات شدید ناشی از ضربه خیانت می تواند چالش برانگیز باشد. صرف نظر از نتیجه برای شما دو نفر، شفای فردی همچنان می تواند اتفاق بیفتد.

زندگی با آسیب های ناشی از خیانت می تواند زندگی را بسیار سخت تر کند. شما سزاوار این هستید که دوباره احساس کامل کنید. در مشاوره خیانت فمیلیکو، ما درمانگرانی داریم که برای ارائه EFT آموزش دیده و دارای گواهینامه هستند. ما به زوج ها و افراد فرصتی برای درمان و کشف خود واقعی خود ارائه می دهیم. برای کسب اطلاعات بیشتر به وب سایت familico.ir مراجعه کنید.

منبع:

https://familico.ir/healing-betrayal-trauma/

https://www.davidjonestherapy.com/Healing-Betrayal-Traum



:: بازدید از این مطلب : 388
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 28 آذر 1400 | نظرات ()